شهید محمد مهدی دباغی
حرف دل :
یک چیزی گفتهاند و یک چیزی شنیدهایم...
سخت ماندهام! چگونه میشود به راحتی از عزیز دلت بگذری و راهی میدان نبردش کنی؟!
آنهم تنها پسرت را که قرار است چشم و چراغ دلت باشد و ...
دوست داری شاهد طی کردن مدارج عالیهاش باشی. در لباس دامادیاش ببینی و نوههای نازنینت را در آغوش بگیری...
اما وقتی عاشق باشی با همه وجود، تنها دارائیت را تقدیم حضرت دوست خواهی کرد. عشقی که میراث خانوادگی است. عشقی که تنها پسر خانواده را تا ابد نامدار نگاه خواهد داشت.
میخواهیم در آستانهی سیامین سالگرد عروج طائری آسمانی، به همراه پدر و مادر و خواهرانش زائر کوی حسین علیهالسلام شویم.
همراه با روح ملکوتی شهیدی که عاشق راه و منش مولاست.
سن زیادی نداشت اما روحش بلند بود و سبکبال. شهید ۱۶ سالهای که با دست بردن در شناسنامهاش، خود را به قافلهی کربلائیان رساند و چون عاشورائیان در محاصره افتاد. سه روز بی آب، بی جیره غذایی... با بمب شیمیایی آل یزید و آلعمرسعد، در کنار دیگر همرزمانش مظلومانه و تشنه لب به شهادت رسید و چون سالار شهیدان، پیکرش سه روز زیر آفتاب سوزان ماند و نتوانست به عقب بازگردد.
صلّی الله علیک یا اباعبدالله
خدا کند که در سیامین سالروز شهادتش، ما جاماندهها را هم دعا کند و تذکره شهادتمان را از مولایش بخواهد.
و مفتخریم که سرکار خانمها انصاریان و دباغی، مادر بزرگوار و خواهر محترم این شهید والامقام، همراهان امروز از میهمانی آسمانی ما خواهند بود. ناگفته نماند که خواهر ایشان و راوی امروز ما، خود یکی از همسران جانباز غیور میهن عزیز اسلامیمان هستند.
نام و نام خانوادگی: محمد مهدی دباغی
تولد: ۱۳۵۱/۲/۱۱، تهران.
شهادت: ۱۳۶۷/۳/۲۳، عملیات بیتالمقدس۷، شلمچه.
گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه ۲۹، ردیف۱۴۳، شماره ۱.