شهید حمید خسروی هزاره
تا وقتی که بود محبوب دل همه بود. از خونواده و در و همسایه و کاسب و مسجد محل و بسیجش بگیر تا مدرسه و شاگردا و همکارا و همرزما و...
وقتی هم که شهید شد و رفت انگار یواشیواش از خاطرهها رفت.
دوتا برادرهاش فوت کردن. دوتا خواهرش هم همان سالهای اول بعد از جنگ مهاجرت کردن و رفتن. یه مادرش مونده بود که اونو هم کرونا از پا درآورد!
تنها ازش یه اسم و فامیل موند روی تابلوی یکی از کوچههای بنبست محل و یه عکس بین قاب شهدای مسجد.
درسته که این شهید خیلی غریبه! ولی غربتش در خونه حضرت زهرا عزیزش کرده.
چرا که: هر که شد گمنامتر، زهرا(س) خریدارش شود؛ بر درِ این خانه از نام و نشان باید گذشت!
و چه چیزی بهتر از اینکه امروز مهمان یکی از عزیزکردههای خدا هستیم! انشاءالله ایشون هم آمینگوی دعاهامون هستن.
یکی از بچههای گروه، امروز وقتی کارش رو بهم تحویل داد حرف قشنگی زد که به جونم نشست. گفت: «انشاءالله اون دنیا این شهید ما رو از خانواده خودش بدونه!»
⚜️⚜️⚜️
از سرکار خانم فاطمه رضاپور و همسر محترمشان و جناب آقای قاسم حبیبی فرمانده پایگاه بسیج مسجد شریفیه که در جمعآوری مطالب امروز ما را یاریگرمان بودند نهایت تشکر را داریم.