امامزادگان عشق

بگذار اغیار درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی شادمانه سر می کند و سرِ ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمی شناسد.بگذار اغیار هرگز درنیابند.چه روزگار شگفتی !

۲۹ مطلب با موضوع «سی روز سی شهید 8» ثبت شده است

يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۳۳ ب.ظ

جانباز شیمیایی بهروز بیات

حرف دل :

و بالاخره به آخرین برگ از دفتر هشتم سی روز سی شهید رسیدیم.
برگی که حکایت از زندگی مظلوم‌ترین و گمنام‌ترین افراد جامعه دارد. از جان‌گذشتگانی که "جانباز" لقب گرفته‌اند. شهدای زنده‌ای که چون شمع آب می‌شوند تا به خیل عظیم دوستان شهیدشان بپیوندند.
و در این میان جانبازان شیمیایی مظلومترینند. چرا که با دیدن ظاهرشان کسی از دردهای پنهان وجودشان باخبر نمی‌شود.
بانی امروز برای آشنایی ما با یکی از این ستاره‌های گمنام، شهید زنده آقا سید نور خداموسوی‌ و همسر گرانقدر او سرکار خانم حافظی است.
خودش برایتان از عاشقانه‌هایش با آقا سیدنورخدا خواهد گفت.
آنچه را که از نظر خواهید گذراند، مصاحبه‌ای است که با یکی از خبرگزاری‌ها انجام داده و با درخواست یکی از اعضای صمیمی و همیشه همراه گروه سرکار خانم وحیده حلمی، برای سی روز سی شهید ارسال کرده است.
 
با جانباز شیمیایی "بهروز بیات" از زبان خودش بیشتر آشنا شویم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۳۳
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۳۲ ب.ظ

شهید محمد مهدی دباغی

حرف دل :

یک چیزی گفته‌اند و یک چیزی شنیده‌ایم...
 
سخت مانده‌ام! چگونه می‌شود به راحتی از عزیز دلت بگذری و راهی میدان نبردش کنی؟!
آنهم تنها پسرت را که قرار است چشم و چراغ دلت باشد و ...
دوست داری شاهد طی کردن مدارج عالیه‌اش باشی. در لباس دامادی‌اش ببینی‌ و نوه‌های نازنینت را در آغوش بگیری...
 
اما وقتی عاشق باشی با همه وجود، تنها دارائیت را تقدیم حضرت دوست خواهی کرد. عشقی که میراث خانوادگی است. عشقی که تنها پسر خانواده را تا ابد نامدار نگاه خواهد داشت.
 
می‌خواهیم در آستانه‌ی سی‌امین سالگرد عروج طائری آسمانی، به همراه پدر و مادر و خواهرانش زائر کوی حسین علیه‌السلام شویم.
همراه با روح ملکوتی شهیدی که عاشق راه و منش مولاست.
سن زیادی نداشت اما روحش بلند بود و سبکبال. شهید ۱۶ ساله‌ای که با دست بردن در شناسنامه‌اش، خود را به قافله‌ی کربلائیان رساند و چون عاشورائیان در محاصره افتاد. سه روز بی آب، بی جیره غذایی... با بمب شیمیایی آل یزید و آل‌عمرسعد، در کنار دیگر همرزمانش مظلومانه و تشنه لب به شهادت رسید و چون سالار شهیدان، پیکرش سه روز زیر آفتاب سوزان ماند و نتوانست به عقب بازگردد.
 
صلّی الله علیک یا اباعبدالله
 
خدا کند که در سی‌امین سالروز شهادتش، ما جامانده‌ها را هم دعا کند و تذکره شهادتمان را از مولایش بخواهد.
 
و مفتخریم که سرکار خانم‌ها انصاریان و دباغی، مادر بزرگوار و خواهر محترم این شهید والامقام، همراهان امروز از میهمانی آسمانی ما خواهند بود. ناگفته نماند که خواهر ایشان و راوی امروز ما، خود یکی از همسران جانباز غیور میهن عزیز اسلامی‌مان هستند.

نام و نام خانوادگی: محمد مهدی دباغی
تولد: ۱۳۵۱/۲/۱۱، تهران.
شهادت: ۱۳۶۷/۳/۲۳، عملیات بیت‌المقدس۷، شلمچه.
گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه ۲۹، ردیف۱۴۳، شماره ۱.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۳۲
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۳۱ ب.ظ

شهید غلامرضا میرزایی

حرف دل :

قلمم از نوشتن باز می‌ایستد وقتی مقابل بیان شیوا و نوشته‌های زیبا و دل‌نشین همسفر آن شهید آسمانی قرار می‌گیرد.
زبانم قاصر است تا بخواهد حرف‌هایی را روی کاغذ بیاورد که آن بانوی مهر، به زلالی باران از روی قلبش خوانده و روی آیینه دلش نگاشته است:
 
"چه سعادت پرهیبت و بزرگی ست که در حریم مکتب سرخ حسین(ع)، مدال افتخارانگیز استادی، بر شانه‌هایت، نشسته باشد، و تو برای نجات جان هم‌وطنت، در سیاهی پرهیاهوی دل شب، به پرواز درآمده باشی، و همچون ققنوسی در تپش پنجره‌های آسمان، به تلاطم عشق، و همگام با بال ملائک، سبک بال و فارغ از دنیای ناسوت، بال و پری عاشقانه، گشوده باشی و...
هر روز، روز توست...
روزهایی که با قلم عشق، تو آموختی خوب بودن، عاشق بودن، سبک شدن و همراه بودن را...
و تو سکاندار آسمان عشق بودی و باغبان جوانه‌های تازه تنیده از دل خاک...
💠    💠    💠    💠    💠    💠    
مهمانی امروز با همدلی و همراهی‌های صمیمانه سرکار خانم فاطمه علیپور، همسر آن شهید آسمانی، چه شکوهمند خواهد بود.

نام و نام خانوادگی: غلامرضا میرزائی
تولد: ۱۳۴۸/۶/۱، محله چلک، شهرستان کوچصفهان، استان گیلان.
شهادت: ۱۳۹۵/۹/۷، متقارن با شب ۲۸ صفر، سکوی نفتی امیرکبیر دریای خزر.
گلزار شهید: گلزار شهدای شهر رشت.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۳۱
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۳۰ ب.ظ

شهید حامد جوانی

حرف دل :

جنون سن و سال نمی‌شناسد.
دیوانه‌ات که بکنند خودشان هم می‌برندت.
دیگر لازم نیست دنبالشان بدوی.
خوش به حال آنانکه مجنون شدند و رفتند.
خوش به حال شهدا!
مجنون شدند و سبکبال رفتند. چه دیدند و چه شنیدند که خود را تنها لایق آغوش خدا دیدند؟!
 
حامد جوانی اما در این بین، گوی سبقت را ربوده است!
شیرمرد دیگری از دیار آذربایجان، تبریز قهرمان‌پرور
از همان اسطوره‌های گمشده‌ای‌ است که میهنم از داشتنش به خود می‌بالد.
می‌گویند عاشق که باشی رنگ معشوق به خود می‌گیری... وقتی شهید جوانی، شهید ابوالفضلی خوانده می‌شود؛
عاشقانه به مریدش حضرت قمربنی‌هاشم علیه‌السلام اقتدا کرد و چون ایشان به لقاءالله شتافت و به شهادت رسید. بی دست. و چه با شکوه رنگ پذیرفت از مولایش اباالفضل.
 
امسال افتخار میزبانی از مادر دوست‌داشتنی و مهربانش و میهمانی در کنار سفره کرامت او از آن ما شده است و ما از نیل به این فیض عظیم خدا را شاکریم.
در معیت این بانوی نور و شاگرد اول مکتب خانم زینب سلام‌الله‌علیها، جرعه‌نوش بحر عظیم معرفت و عظمت خانواده جوانی خواهیم شد و در برابر کرامت و بزرگواریشان، خاضعانه سر تعظیم فرود خواهیم آورد.

نام و نام خانوادگی: حامد جوانی
تولد: ۱۳۶۹/۸/۲۸، تبریز.
مجروحیت: ۱۳۹۴/۲/۲۳، لاذقیه، سوریه.
شهادت: ۱۳۹۴/۴/۴، بیمارستان بقیه‌الله تهران.
گلزار شهید: وادی رحمت تبریز.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۳۰
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۲۰ ب.ظ

شهید موسی افغانی اصل

حرف دل :

رسیده‌ایم به روزهای پایانی ضیافت.
هرسال در یکی از این روزها، میهمان شهیدی از  حادثه‌ی جانسوز منا می‌شویم.
شهدای مظلومی که با هر بار با یادآوری خاطره‌ی تلخ جان دادنشان، جگرهایمان می‌سوزد و آتش کینه از آل‌سعود ملعون در قلب‌هایمان شراره می‌کشد.
سرکار خانم عذرا علیزاده، روایتگر مردانگی‌های همسفر زندگیش، همراهیمان می‌کند.
و این اتفاق جان‌گداز و دل‌خراش، دلیلی می‌شود تا از اعماق وجودمان برای فرج مولا و منتقم خون به ناحق ریخته شهدا دعا کنیم.
 
اللهم عجل لولیک الفرج

نام و نام خانوادگی: موسی افغانی اصل
تولد: ۱۳۳۶/۵/۲۲، اردبیل.
شهادت: ۱۳۹۴/۷/۲، حادثه خونبار منا.
گلزار شهید: مقبره الشهدای منا. عربستان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۲۰
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۱۹ ب.ظ

شهید مهدی مهری

حرف دل :

مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
و بیست و پنجمین روز میهمانی الهی‌مان را به نور مردی از تبار خورشید روشن می‌کنیم.
همو که امروز سالروز میلادش است. دستان تمنای ما را به خدا خواهد رساند و به پاس این همراهی، پیمانه‌های خالیمان را از مهر به حضرت حق پر خواهد کرد.
از زبان خواهر زاده عزیزش سرکار خانم "فاطمه رفیعی" بیشتر پی به وجود نورانیش خواهیم برد.

نام و نام خانوادگی: مهدی مهری
تولد: ۱۳۲۹/۳/۲۰، روستای بزج، شهرستان طالقان.
شهادت: ۱۳۶۱/۷/۱۵، سومار، عملیات مسلم‌ بن‌عقیل.
گلزار شهید: گلزار شهدای روستای بزج.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۱۹
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۱۸ ب.ظ

شهید سعید انصاری

حرف دل :

بازهم صدای پای یاران مهدی(عج) در کوچه پس کوچه‌های شهرمان پیچیده است.
دوباره شمیم بهشت همه جا را پر کرده و نوازشگر مشاممان شده است.
 
مردانی از روزگار دفاع مقدس، که از قافله یاران بهشتیشان جا مانده‌ بودند، بال گشوده‌اند و خود را به کاروان شهدایی مدافعان حرم آل‌الله رسانده‌اند.
فریادی بر لب دارند و سودایی در دل:
"کلّنا عباسکِ یا زینب"
 
سعید انصاری یکی از همان مردان سرزمین حماسه است.
همسرش سرکار خانم "فاطمه جعفری" خوب می‌شناسدش. وقتی او را و روایتگری‌هایش را به چشم دیدم دریافتم.
 
بی‌اختیار به سمتش رفتم و از ایشان خواستم تا روزی میهمان دل مهربانش شویم.
با رویی گشاده و آغوشی باز درخواستم را پذیرفت. و حالا ایشان یکی از میهمانان محفل شهدایی ماست.
پای کلام شیرینش می‌نشینیم و از صفای خانواده انصاری دلهایمان را مصفّا می‌کنیم.
 

نام و نام خانوادگی: سعید انصاری
تولد: ۱۳۴۹/۱۰/۴، تهران‌.
شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۳، سوریه، حلب، خان‌طومان.
یادمان شهید: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه۵۰، ردیف ۱۰۳، شماره ۱۶.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۱۸
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۱۷ ب.ظ

شهید محمد حسین حدادیان

حرف دل :

مادر که باشی دلت می‌خواهد پاره جگرت را عاقبت بخیر ببینی!
همه آرزویت همین است.
عزیزکرده‌ات جلوی چشمانت که قد می‌کشد و راه می‌رود، همراهش آرزوهایت هم بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود.
چه خیا‌ل‌هایی که در سر نمی‌پرورانی برایش.
دامادش کنی و در بهترین شغل و کسوت ببینی‌اش.
 
اما بعضی مادرها با بقیه فرق دارند.
وسعت دیدشان وسیع‌تر است انگار. آخرت را فراروی دیدگانشان قرار داده‌اند.
صلابتی دارند وصف ناشدنی‌.
وقتی با سرکار خانم تاجیک مادر بزرگوار شهید حدادیان تلفنی صحبت کردم و از ایشان خواهش کردم تا یک روز ما را میهمان سفره اکرام فرزندش کند، پی به این شخصیت عظیم بردم.
آرزویش این بود ای کاش در زمان امام حسین علیه‌السلام به دنیا آمده و رکاب سالار شهیدان به شهادت رسیده بود. شِکوه داشت از دیر رسیدنش به صحنه روزگار.
 
وقتی پیکر چاک چاک فرزندش را مقابل دیدگانش دید، وقتی صورت به صورت دردانه‌اش گذاشت، وقتی اشک‌هایش چهره‌ی زخمی نازنین پسرش را تر کرد، وقتی صورتش به خون صورت جوانش گلگون شد، خدا را هزاران بار شکر کرد؛ از اینکه هرچند خودش به آرزویش نرسید اما پسرش شاگرد اول مکتب فدائیان سیدعلی شد. عاقبت بخیر شد.
 
ما هم خدا را شاکریم که هنوز چنین مادرانی در این آب و خاک زندگی می‌کنند که ما همه  مدیون این بزرگ زنانیم.
💠
 
با تشکر از دوست عزیزم سرکار خانم فاطمه حاجی‌زاده جهت آشنایی ما با این خانواده نورانی✨

نام و نام خانوادگی: محمدحسین حدادیان
تولد: ۱۳۷۴/۱۰/۲۳، تهران.
شهادت: ۱۳۹۶/۱۲/۱، تهران، خیابان پاسداران، گلستان هفتم، به دست دراویش ملعون گنابادی داعش صفت‌.
گلزار شهید: امامزاده علی اکبر(ع)، محله چیذر، تهران.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۱۷
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۱۴ ب.ظ

شهید جواد تیموری

حرف دل :

عقد عهدی مبارک
آغاز یک پیوند
طلوع یک زندگی
شروع یک عشق
بهار دلدادگی
عشقی بی‌پایان که احدی را یارای گسستنش نیست.
حتی پست‌ترین موجود عالم، داعشی ملعون.
                                          
صدای یک گلوله
آغاز یک فریاد
بی امان
 
عروج یک عاشق
فراق و اشک یک معشوق
شروع یک جاودانگی
                                                💠
و مسافری که حالا بار سفر بسته است
برای رفتن به بهشت
برای رسیدن به معشوق
برای پرگشودن با همسفرش
برای وصال
به لقاءالله
 
شب و روز نمی‌شناسد
برای پرکشیدن
 
تپش‌های دل بی قرار
دلتنگی
بغض
تلاطم
اشک
حسرت
امان از درد بی‌درمان دلتنگی...
 
و امروز درست یک سال است که همه‌ی این‌ها، روی دلش سنگینی می‌کند.
 
ای بزرگ بانوی میهنم
گرامیت باد همسری مردی بهشتی که هم‌اکنون به انتظارت نشسته است.
💠💠💠
به یاد عشق‌هایی که در آسمان‌ها جاودانه شد.
و تقدیم به سرکار خانم "عاطفه دلاوری"، یگانه همسفر شهید "جواد تیموری"

نام و نام خانوادگی: جواد تیموری
تولد: ۱۳۷۰/۵/۱۷، تهران.
شهادت: ۱۳۹۶/۳/۱۷، مجلس شورای اسلامی درگیری با گروهک ملعون تروریستی داعش.
گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه ۲۸، ردیف ۲۴، شماره ۳.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۱۴
شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۹، ۰۴:۳۰ ب.ظ

شهید سید قاسم ذبیحی فر

حرف دل :

یتیم شدیم. پدر، بار سفر بست و رفت و تا دنیا دنیاست، گرد یتیمی را بر چهره‌هامان نشاند. درد بی‌پدری را هیچ مرهمی تسکین نمی‌بخشد مگر فرج فرزندش.
 
و امروز، در ضیافت شهدائیمان، دست به دامان شهیدی از سلاله‌ی حضرت پدر می‌شویم. شهیدی بی‌سر، که عاشقانه‌هایی دارد با حضرت دلدار.
شاید، به بهانه‌ی این همراهی، دستان خالی ما را، در ید الهی جان جانانمان بگذارد.
 
سید قاسم ذبیحی‌فر عزیز!
در این فقر معنوی، و در این غرق شدن در روزمرگی‌، دستانمان را بگیر. شفیع‌مان باش.
سلام ما را به ارباب بی‌سرت برسان و از او بخواه فرج مولا و مقتدا و صاحبمان را.
 
به او بگو ما گم شده‌ایم. ما، در فتنه‌ها و شدائد آخرالزمان گم شده‌ایم.
چراغ راهمان شو. برسانمان به مصباح هدایت. به کشتی نجات. تنهایمان مگذار. دست‌هایمان آلوده است و قلب‌هایمان خراب. روی سر بالا آوردن و دست بلند کردن به سوی درگاه خدا را هم نداریم.
تو را قسم می‌دهیم به حق این روز، روزی که به لقاءیارت شتافتی.
در سی و یکمین سالگرد شکوهمند عروجت، برایمان میزبان خوبی باش. ثواب همه اعمال مستحبی‌ امروزمان را پیشکش پیکر بی‌سرت می‌کنیم و به امید شفاعتت هستیم.
التماس دعا
یا علی
💠
با تشکر از همدلی‌ و همراهی خواهر بزرگوار شهید سید قاسم ذبیحی‌فر💐

نام و نام خانوادگی: سیدقاسم ذبیحی‌فر
تولد: ۱۳۴۷/۸/۲۶، تهران، شهرستان ری.
شهادت:۱۳۶۶/۳/۱۷، کوخ نم‌نم کردستان عراق بر اثر انفجار مین در حین پاکسازی.
گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا‌ سلام‌الله علیها، قطعه ۲۹، ردیف ۱۷۱، شماره ۱۹.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۳۰