امامزادگان عشق

بگذار اغیار درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی شادمانه سر می کند و سرِ ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمی شناسد.بگذار اغیار هرگز درنیابند.چه روزگار شگفتی !

۸۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دفاع مقدس» ثبت شده است

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۴۰۰، ۰۵:۲۶ ق.ظ

شهید محمدرضا پورکیان

🦋
نام و نام خانوادگی: محمدرضا پورکیان
تولد: ۱۳۳۸/۲/۹ امیدیه، خوزستان.
شهادت: ۱۳۵۹/۷/۲۳، سوسنگرد.
گلزار شهید: گلزار شهدای اصفهان، قطعه حمزه، ردیف ۶، شماره ۲۱.
🌺

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۰ ، ۰۵:۲۶
پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۰، ۰۵:۵۸ ق.ظ

شهید محمدحسین یوسف اللهی

 

نام و نام خانوادگی: محمدحسین یوسف‌الهی
تولد: ۱۳۳۹/۱۲/۲۶، کرمان.
شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۷، اروندکنار، عملیات والفجر ۸.
گلزار شهید: گلزار شهدای کرمان، در مجاورت حاج قاسم.
🌻🌻

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۰ ، ۰۵:۵۸
سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۰، ۰۹:۳۸ ب.ظ

شهید عبدالنبی یحیایی

حرف دل:

اصلا تو خودت نشانه‌ای! اشتباه محض است اگر بخواهم برای از تو نوشتن، به دنبال نشانه باشم.
*"عبد‌النبی"!*
نامت، نشان بالابلندی، از هستی توست.
مدال افتخار بر سینه‌ی پدر و مادری هستی که روزی عاشقانه، کودکانه‌هایت را در آغوش گرفتند و روزی دیگر، خاضعانه سنگ مزارت را بوسه باران کردند.
چه مریدانه پیمودی راه پرنشیب و فراز حیات را. انگار در وجود پیامبر مهربانی‌ها ذوب شده بودی.
چون مرادت امّی بودی و به مانند او چوپانی می‌کردی! خوش‌رو بودی و اخلاق نیکویت، دوست‌داشتنی‌ترت می‌کرد. اما، مانده‌ام چه کرده بودی که یک شبه ره صد ساله رفتی؟! یقینا خاکساری در برابر همان پدر و مادر، تو را به این جایگاه رساند. مقامی که فقط مخصوص اولیاء خاص خداست.
وقتی آن بوی خوش پیکر مطهرت، از میان سال‌ها خاک و سنگ و فراق و هجران، مشام پدرت را نوازید؛ وقتی بعد از ده سال، همچنان خون تازه از بدنت جاری بود، وقتی در آغوش پدر، وداعی دوباره برای رفتن سرودی، فرشتگان آسمان‌ها، رو به عرش الهی تعظیم‌کنان گفتند: "بارخدایا! این بود دلیل همان چیزی که تو می‌دانستی و ما نمی‌دانستیم"!

نام و نام خانوادگی: *عبدالنبی یحیایی*
تولد: ۱۳۴۲، روستای تنگ ارم از توابع شهرستان برازجان، استان بوشهر.
شهادت: ۱۳۶۲/۵/۸، عملیات والفجر۲، ارتفاعات حمزه کردستان عراق.
گلزار شهید: گلزار شهید روستای تنگ ارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۳۸
يكشنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۰، ۰۱:۳۵ ق.ظ

سردار شهید احمد نوزاد

حرف دل:

در یکی از کوچه‌ پس کوچه‌های شلوغ این شهر، مسجدی است محقر و باصفا. اهالی‌اش مردمان شریفی‌اند. مهربان و متّحد. صمیمی و بی‌ریا‌. دلسوز و متعهّد. آن را "شریفیه" می‌خوانند.
وقتی چشم در چشم عکس‌های شهدایشان که دور تا دور دیوار مسجد را پر کرده بدوزی، حتما صدای بال زدن ملائک را خواهی شنید.
از همان جلوی در راه می‌افتم و یکی‌یکی نظاره‌شان می‌کنم. شهید احمد غفارزاده، شهید امیرحسین رضاپور، شهید بیژن گنجی، شهید محمود بهروش، شهید حاج رضا شیخ‌زین‌الدین، شهید یزدان بصیرتی پناه، شهید مجید امامی‌فر، شهید قدرت‌الله حسن شریف، شهید مجید همتی، شهید صفرعلی زایا و....
زیر آخرین عکس، کنار محراب مسجد می‌نشینم. سردار شهید احمد نوزاد... چهره‌ای آفتاب‌سوخته دارد و لبخندی شیرین، و نگاهی پرمعنا. نمی‌دانم چه حسی مرا از آن روز می‌کشاند تا اینجا، تا امروز، "آخرین پنج‌شنبه ماه مبارک رمضان".
اهالی این مسجد، هر سال، در این روز، برای شهدایشان یادواره می‌گیرند، در قطعه‌ای از بهشت. بهشت زهرای تهران. همراه با پدران و مادران و خواهران و برادران شهیدانشان.
ما هم به این جمع صمیمی می‌پیوندیم و میهمان سردار شهید حاج احمد نوزاد می‌شویم. بزرگمردی که بعد از شهادتش شناخته شد. آنقدر مخلص و خاکی بود که هیچ‌کس نمی‌دانست چه مسئولیت بزرگی در جبهه‌ها دارد. سردار بی‌ریایی که وقتی مسجد را جارو می‌زد کسی خبر نداشت که فرمانده‌ی گردان مقداد لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) است. مزارش هم همین طور است. میان رزمنده‌های بسیجی عاشق، خود را مخفی کرده است.
 
ساختمان گردان مقداد در پادگان دوکوهه، هنوز مفتخر است که نقش شهید نوزاد، بر خود دارد و نام بلندش بر آستان درب ورودی‌اش می‌درخشد.
 
اهالی مسجد، خبر از روز میلاد سردار شهیدانشان می‌دهند. این همه تقارن را به فال نیک می‌گیریم و ثواب اعمال مستحبی‌مان را پیشکش مقام رفیعش می‌کنیم.
چقدر جای پدر و مادرش در محفل امروز خالیست.

نام و نام خانوادگی: *احمد نوزاد*
تولد: ۱۳۳۸/۳/۸، تهران.
شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱، عملیات کربلای ۵، شلمچه.
گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلام‌الله‌علیها، قطعه ۲۶، ردیف ۸۲، شماره ۴۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۰ ، ۰۱:۳۵
شنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۰، ۰۱:۳۵ ق.ظ

سردار شهید ابوالقاسم سلامت

حرف دل:

امروز برای خودم شعر می‌خوانم.
شعر انتظار
شعر دختران انتظار
دختران انتظار شاعرند. همراه با پروانه‌ها، تا قبله وصل، تا بی‌کران‌ها، به پرواز درمی‌آورند قلب‌هایی را که سال‌ها در فراق پدران آسمانی‌شان سوخته‌اند تا شاید خبری از آن‌ها برسد.
صدای شعرشان را می‌شنوی؟!
به قاصدک‌ها سپرده‌اند تا نوای آرام و غمگینشان را که روزها و شبها همراه با مادرانشان هم‌خوانی کرده‌اند به پدرانشان برسانند.
نه! هرکسی را یارای شنیدن این صدا نیست. این طنین غمبار را فقط کسی می‌شنود که اهل درد باشد. طعم فراق چشیده باشد، سالها در انتظار زنگ در خانه نشسته باشد، و بعد از گذران عمری استخوان‌های شکسته و سوخته را با عشق و اشک در آغوش گرفته باشد.
ما تا قیامت هم که شعر بخوانیم و بشنویم صدای شعرخوانی دختران انتظار را نخواهیم شنید.
شهیدزاده‌هایی که درد بی‌امان دلتنگی خود را با رایحه خوش پدر در خواب‌هایی شیرین میهمان خانه‌های خالی از سایه باباهایشان می‌کنند.
و ما همه امروز باید برای تسلای دل دختران انتظار، شعر انتظار بخوانیم. برای پایان روزهای تلخ فراق و پر از ظلم و ستمی که تنها یک ساحل نجات دارد...
مهدی جان! بیا که منتظرانت را به لب آمد نفس...

نام و نام خانوادگی: *ابوالقاسم سلامت قمصری*
تولد: ۱۳۳۵/۱/۱، قمصر کاشان.
شهادت: ۱۳۶۷/۵/۱، قصرشیرین.
رجعت: ۱۳۸۰/۳/۹.
گلزار شهید: تهران‌، بهشت زهرا سلام‌الله‌علیها‌، قطعه ۲۶، ردیف ۶۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۰ ، ۰۱:۳۵
پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۰، ۱۱:۲۷ ب.ظ

جانباز شهید محمد علی کلهر

حرف دل:

لعنت بر این زمانه!
لعنت بر این تاریخ، که مرا قرن‌ها از تو دور نگه داشته است! هرچه تقلا می‌کنم هم مرا به بالینت راهی نیست.
مانده‌ام این درد بی‌درمان دلتنگی را کجا فریاد بزنم وقتی فقط تو، علاج قلب سوخته‌ام هستی!
یتیم شدم بابا. امروز یتیم شدم. زمانه نگذاشت دردهایی که سال‌ها در سینه محبوس نگاه داشته بودی و تنها چاه‌های مدینه لایق شنیدنش بودند را تسکین باشم.
نگذاشت در این دقایق آخر، عرق از چهره‌ی زرد و رنجورت بزدایم.
دلتنگم بابا. دلتنگم به وسعت صدها سال دوری.
اما چه کنم که این درد بی‌درمان را باید تا لحظه مرگ با خود بکشم. تا لحظه دیدار.
 
بابا امروز کسی را پیدا کردم که خیلی شبیه تو بود. نامش نام تو بود و راهش راه تو و دخترش هم‌نام زینب تو. خسته از سال‌ها جراحتی که از جنگ تحمیلی به تن داشت بر بستر بیماری افتاده بود‌. دخترش مرا به بالین او دعوت کرد. بالینی که سال‌هاست جماعتی را در بهت از دست دادن صاحبش عزادار کرده است.
من هم کنار بسترش نشستم. با دلنوشته‌ها و خاطرات زینبش همراه شدم. گریستم و گریستم تا داغی را که با از دست دادن تو، به قلبم چنگ انداخته را خنک کنم. بوی تو را استشمام می‌کردم وقتی دقایق آخر حیات زمینی‌اش را شاهد بودم.
 
بهترین بابای دنیا!
تا هستم به خاطر همه پدرانگی‌هایت مدیون توام.

نام و نام خانوادگی: *محمدعلی(علی‌اصغر) کلهر*
تولد: ۱۳۳۳/۶/۴، قم.
مجروحیت: ۱۳۶۱، فکه.
شهادت: ۱۳۸۸/۴/۲۳، تهران.
گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه۲۷، ردیف ۶۴، شماره ۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۲۷
چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۰، ۰۴:۰۳ ب.ظ

شهید سید احمد موسوی

حرف دل:

شهره شهر بود. سن زیادی هم نداشت. اما در طول عمر بابرکتش کراماتی داشت که همه را مجذوب خود می‌کرد.
مرادش قاسم‌بن‌الحسن علیهماالسلام بود. و با اقتدا به او به مقام رضای الله رسید.
بعد از شهادتش، همچنان با معنویتی که از خود به یادگار گذاشته بود به مریدان خود می‌افزود.
یکی از هم‌شهریانش واسطه فیض امروز ماست بر سر این سفره‌ی میهمانی.
همه تلاش خود را کرده که حق یکی از شهدای دانش‌آموز شهرش را به احسن وجه ادا کند.
و ما با اعتقاد بر اینکه بزرگترین کرامت ایشان شهادت است به نوشته‌های دوست و خواهر عزیزمان سرکار خانم قاسمی دل خواهیم سپرد.

نام و نام خانوادگی: *سیداحمد موسوی*
تولد: ۱۳۴۲/۱۱/۳، رفسنجان، استان کرمان.
شهادت: ۱۳۶۱/۲/۱۰، خرمشهر.
گلزار شهید: گلزار شهدای شهر رفسنجان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۰۳
دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۰، ۱۰:۵۶ ق.ظ

شهید علی اکبر رضایت

حرف دل:

سوم خرداد روز تجلی روحیه امید در میان دل‌های مبارزانی بود که همه دنیا کمر به نابودی‌شان بسته بودند.
نبرد بزرگ و حماسی فتح خرمشهر مشت محکمی بود بر دهان دشمنان اسلام و ایران و انقلابش که با یاری خدا تمام نقشه‌های ابرقدرت‌های جهان نقش بر آب شد.
آری! شکست دادن ایران از نظر نظامی محال است.
پیروزی عملیات بیت‌المقدس شروعی بود برای شکل‌گیری نهضت مقاومت در هرجای دنیا که ندای مظلومی به گوش می‌رسید‌.
و این پیروزی با ریخته شدن خون‌هایی به ثمر رسید که ایران و مردمان غیورش تا ابد خود را مدیون آن می‌دانند. و آرزوی امام امتش این است: *"خدایا! مرا با بسیجیانم محشور فرما".*
آنچه که امروز از نظر می‌گذرانید، روایت زندگی و شهادت یکی از همان بزرگ‌مردانی است که در آزادسازی خونین‌شهر دلاورانه ایستاد تا به لقاءالله رسید.
فرزند عزیزش سرکار خانم "سمیه رضایت" بانی این آشنایی ماست.

نام و نام خانوادگی: *علی‌اکبر رضایت*
تولد: ۱۳۳۲/۸/۲۸، روستای رحمت‌آباد توابع خوانسار استان اصفهان.
شهادت: ۱۳۶۱/۳/۳، خرمشهر.
گلزار شهید: گلزار شهدای روستای رحمت‌آباد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۰ ، ۱۰:۵۶
جمعه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۰، ۰۳:۰۹ ب.ظ

سردار شهید محمد حسن ترابیان

حرف دل:

همان نوزادانی که سال ۴۲ در گهواره بودند، بعدها سربازانی شدند که امام به انتظار آن‌ها، قیام خود را شروع کرده بود.
 
مبارزه با رژیم ستم‌شاهی را از نوجوانی شروع کرد. و همراه با طلاب مبارز قم به جهاد پرداخت.
جهاد بی‌امان در میدان جنگ تحمیلی در کنار شهید چمران برای آزادسازی پاوه و همرزم با حاج همت در عملیات‌های بزرگ فتح‌المبین و بیت‌المقدس را در کارنامه درخشان زندگی‌اش ماندگار کرد.
یکی از بزرگترین خدماتی که در جنگ هشت ساله در واحد طرح و عملیات لشگر که یگان کلیدی و خط‌شکن بود انجام داد، طراحی عملیات‌های لشگر ۲۷ محمد رسول‌الله بود.
مکتب امام خمینی توانست از جوانان این مرز و بوم قهرمانانی ملّی بسازد که ماشین جنگی ۱۴ کشور مهاجم را به ذلت بکشانند، و محور مقاومتی سهمگین را پایه‌ریزی کنند؛ حرکتی که به شکست استکبار جهانی و نجات مستضعفین عالم منجر خواهد شد.
ان‌شاءالله.
 
🕯تقدیم به قلب صبور و مهربانی که در رویایی صادقه، خبر شهادت محبوب و همسرش را، از شهید همت شنید.
تقدیم به بانویی که آرزو داشت در داغ همسرش بسوزد و بسازد تا اینکه بی‌اعتنا بماند.
تقدیم به دختری که حسرت خداحافظی با بابا بر دلش ماند و زنده ماند با آرزوی سلامی دیگر.
*به سرکار خانم "زهرا شیخ‌بیک" و "هدی ترابیان" عزیزم* 💐

نام و نام خانوادگی: *محمدحسن ترابیان*
تولد: ۱۳۳۷/۱/۱، قم.
شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۷، فاو، عملیات والفجر ۸.
گلزار شهید: گلزار شهدای قم

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۰۹
جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۲۲ ب.ظ

شهید غلامرضا صادق‌زاده قمصری

☀️
نام و نام خانوادگی: *غلام‌رضا صادق‌زاده قمصری*
تولد: ۱۳۳۹/۱۲/۱، تهران.
شهادت: ۱۳۶۱/۴/۶، خرمشهر.
گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلام‌الله علیها، قطعه ۲۶، ردیف ۵۳، شماره ۴۱.
🌻

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۲۲