امامزادگان عشق

بگذار اغیار درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی شادمانه سر می کند و سرِ ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمی شناسد.بگذار اغیار هرگز درنیابند.چه روزگار شگفتی !

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای مدافع حرم» ثبت شده است

سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۹، ۰۲:۵۹ ق.ظ

شهید رضا اسماعیلی

حرف دل:

دفاع از حرم حضرت عقیله‌ی سادات، نژاد و خون و جناح و قبیله نمی‌شناسد. اینجا فقط عشق است که حرف اول را می‌زند.
عاشق که باشی، کاری به حرف مردم و حرف‌های نپخته و مزه نکرده در دهان یک مشت یاوه‌گوی شکم‌سیر از خدا بی‌خبر نداری. ترسی هم نداری.
 
بله. روزی روزگاری در گوشه‌ای از این کره‌ی خاکی، در همسایگی ایران، چند نفر عاشق، که آبا و اجدادشان مرید خمینی بودند و برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بعد از آن جنگ با طالبان در خاک ایران خون داده بودند، دور هم جمع شدند تا برای دفاع از حرم فرزند بوتراب خون‌هایشان را هم‌کاسه کنند. تا متحد شوند و ریشه‌ی گندیده تکفیری‌ها را روی زمین بخشکانند. از ایران و سپاه قدس دلاورش کمک خواستند برای ثبات این اتحاد. مردان مرد ایران، حمایتشان کردند. باهم هم‌پیاله شدند برای قوت و نیروی بیشتر. غربتشان اما تمامی نداشت. مثل مادری که غریب بود و غریب به شهادت رسید.
آری! نام مادر برازنده‌ترین بود برای جمعشان. تیپ "فاطمیون" نام گرفتند. همان‌هایی که در جنگ ایران و عراق، دنبال شناسنامه ایرانی بودند برای جبهه رفتن، حالا صدرزاده‌ها و تمام‌زاده‌ها و قاسمی داناها برای رفتن به سوریه آرزو می‌کردند تا نام‌شان در میان آنان پذیرفته شود و عمه سادات خریدار جان‌شان باشد.
خلاصه تب عاشقی که بالا بگیرد دیگر مهم نیست دیگران چه فکری کنند.
مردانه و بی ادعا دل می‌زنند به دریا چرا که از سال‌ها پیش ندای خمینی کبیر در عمق جانشان نفوذ کرده است: "آن چیزی که پیامبر اکرم(ص) به عنوان اسلام برای بشریت هدیه آورد، مکتبی بدون مرز است و مرزهای جغرافیایی اصالت یافته در دنیای امروز مشروعیتی ندارد".
می‌روند و مردانه برای حفظ اسلام و ایران عزیز سر می‌دهند اما هیچ‌کس فریادشان را از میان رگ‌های بریده‌ی حلقومشان نمی‌شنود. کجایند آنها که در آشوب‌های فتنه، بانگ "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران" سر می‌دادند؟! بیایند ببینند امنیت‌شان را مدیون خون چه کسانی هستند!
نمی‌دانم تا به حال گذرت به قطعه ۵۰ بهشت زهرا افتاده است یا نه؟!
گریه‌ها و ناله‌های ریز ریز مادران و اشک‌های چشم همسران و فرزندان شهدای لشگر فاطمیون که روی سنگ مزارهایشان چکیده را دیده‌ای یا نه؟!
اینان هم غریبند مثل جگرگوشه‌هایشان. دل‌سوخته‌اند از زخم زبان‌های زیاد. هر وقت گذرت به آنجا افتاد حتما حاجتی بخواه‌. مستجاب‌الدعوه‌اند.

 

نخستین ذبیح مدافع حرم لشگر فاطمیون، مردی از تبار اسماعیل، از شیعیان علی، از فدائیان حسین و سربازان مهدی علیهم‌السلام بود.
سال‌ها قبلتر از اسکندری‌ها و حججی‌ها در راه اربابش حسین سر داد.
با شهادتش تیپ فاطمیون دیده شد و بعد از آن به لشگر تبدیل شد.
۱۹ سال بیشتر نداشت. جثه کوچکی داشت. کوچکترین فرد تیپ بود اما دل بزرگی داشت. ابوسه‌نقطه صدایش می‌زدند چون هنوز معلوم نبود فرزندی که قرار است چند ماه دیگر پدرش باشد دختر است یا پسر...
تصاویر سر بریده‌اش در جعبه که توسط داعش ملعون در فضای مجازی منتشر شد حالم را به شدت دگرگون ساخت. نتوانستم آن را برای شما به اشتراک بگذارم اما داستان دلدادگی‌اش را حتما بخوانید.
شقایق‌های پرپر لشگر فاطمیون خیلی غریبند. کمتر نام‌های زیبایشان را می‌شنویم و به خاطر می‌سپاریم. "رضا اسماعیلی" یکی از این مردان مرد است. همان جوانمردی که امروز میزبان هفتمین روز ضیافت ماست.

نام و نام خانوادگی: رضا اسماعیلی
تولد: ۱۳۷۳/۷/۲۶، افغانستان.
شهادت: ۱۳۹۲/۱۱/۸، دمشق، سوریه.
گلزار شهید: مشهد، بهشت رضا علیه‌السلام، قطعه ۳۰

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۹ ، ۰۲:۵۹
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۵۴ ب.ظ

شهید مجید قربانخانی

حرف دل:

مادر است دیگر.‌‌..
از آن مادرهای وابسته که کمتر کسی نظیرش را دیده‌...
مجذوب عاشقانه‌هایش شدم با تنها پسرش. پسری که روحیات و ظاهرش با سایر شهدا متفاوت بود. ما‌ه‌ها پیش از ایشان خواستم تا همراه فرزند شهیدش میزبان یکی از روزهای ضیافتمان باشد.
مطالبش را که برایم فرستاد هنوز آقامجید به آغوشش برنگشته بود. نگران بود، از اینکه الان پسرش کجاست و کی برخواهد گشت؟!
تا اینکه همین چند وقت پیش رفت کربلا.
شب میلاد حضرت علی اکبر علیه‌السلام. همان شب بود که در بین‌الحرمین مجیدش را بخشید به ارباب شهدا. دل برید از او. از آمدنش.
راضی شد. دلش قرار گرفت. همانجا روسری سپید بر سر انداخت و در قلبش جشنی به پا کرد که یگانه پسرش قربانی راه حسین و فدایی بانو زینب علیهماالسلام شده است.
فردای آن‌شب در گروهی که باهم بودیم خبر رسید پیکر مطهر آقا مجید پیدا شده و به زودی به ایران می‌رسد، اما مادرش را باخبر نکنید تا از سفر با آرامش برگردد. غافل از اینکه مادر با معامله‌ای که با خدا کرده اکنون به وصال پاره‌ی تنش رسیده است.
با همان روسری سپیدی که از بین الحرمین حسین بر سر کرده بود برای پسرش جشن عقد گرفت. بر سر میهمانانش گل ریخت و نقل پاشید و شجاعانه استخوان‌های سوخته‌اش را به آغوش کشید تا به همه بگوید جوانش را به که بخشیده است.
مادر است دیگر... دلتنگی‌هایش را اینگونه ابراز می‌کند. پسرش را اینطور داماد می‌کند.
اما هنوز نگران است. خواهش کرده برای مجیدم هرکس می‌تواند یک شبانه روز نماز قضا بخواند.
اگر توانستید این حقی را که از خون شهید بر گردن دارید، امروز اجابت کنید.

نام و نام خانوادگی: مجید قربانخانی
تولد: ۱۳۶۹/۵/۳۰، تهران.
شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۱، خانطومان، سوریه.
گلزار شهید: تهران، گلزار شهدای یافت‌آباد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۵۴
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۰۵ ب.ظ

شهید محمد بلباسی

حرف دل:

خان‌طومان، مازندران، شهادت...
تعجب نکنید، قرار نیست کسی با این سه کلمه جمله بسازد. جمله قبلا ساخته شده است؛ سه سال پیش، جایی روی نقشه بزرگ کشورمان، آن سوی کوه‌های سر به فلک کشیده البرز، زیر سایه دماوند همیشه استوار، وقتی که سربازان مازندرانی‌ غیور سپاه سید علی، از زیر قرآن‌ها رد شدند، با جگرگوشه‌هایشان وداع کردند و رفتند برای دفاع از حرم حضرت زینب(س)، و ایستادند مقابل تکفیری‌ها، و رو در رو شدند با ظالمان زمانه و عاشقانه و سبکبال و آرام پر کشیدند سمت آسمان،‌ و پیکرهای مطهرشان کنار حرم عمه سادات آرمید و جاودانه شد،
جمله
ساخته شده بود.
✍🏻و ما هر سال اولین روز ضیافت‌الله‌مان را با یاد عزیزانی عطرآگین می‌کنیم که قلبشان مملو است از عشق مادر. بی‌نشانند در تاسی به مادر. مادری بی‌نشان که سال‌هاست سوی چراغ مزارش در قلب شیعیانش زبانه می‌کشد.
  و امروز به یاد بزرگمردانی از مازندران، دلاوران غیور جاویدالاثر در منطقه خانطومان، دیباچه نهم از سی‌روز سی‌شهیدمان را می‌گشائیم.

 

نام و نام خانوادگی: محمد بلباسی
تولد: ۱۳۵۸/۱/۱، ساری.
شهادت: ۱۳۹۵/۲/۱۷، خانطومان، سوریه.
گلزار شهید: جاویدالاثر🕊🌷

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۰۵
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۳۰ ب.ظ

شهید حامد جوانی

حرف دل :

جنون سن و سال نمی‌شناسد.
دیوانه‌ات که بکنند خودشان هم می‌برندت.
دیگر لازم نیست دنبالشان بدوی.
خوش به حال آنانکه مجنون شدند و رفتند.
خوش به حال شهدا!
مجنون شدند و سبکبال رفتند. چه دیدند و چه شنیدند که خود را تنها لایق آغوش خدا دیدند؟!
 
حامد جوانی اما در این بین، گوی سبقت را ربوده است!
شیرمرد دیگری از دیار آذربایجان، تبریز قهرمان‌پرور
از همان اسطوره‌های گمشده‌ای‌ است که میهنم از داشتنش به خود می‌بالد.
می‌گویند عاشق که باشی رنگ معشوق به خود می‌گیری... وقتی شهید جوانی، شهید ابوالفضلی خوانده می‌شود؛
عاشقانه به مریدش حضرت قمربنی‌هاشم علیه‌السلام اقتدا کرد و چون ایشان به لقاءالله شتافت و به شهادت رسید. بی دست. و چه با شکوه رنگ پذیرفت از مولایش اباالفضل.
 
امسال افتخار میزبانی از مادر دوست‌داشتنی و مهربانش و میهمانی در کنار سفره کرامت او از آن ما شده است و ما از نیل به این فیض عظیم خدا را شاکریم.
در معیت این بانوی نور و شاگرد اول مکتب خانم زینب سلام‌الله‌علیها، جرعه‌نوش بحر عظیم معرفت و عظمت خانواده جوانی خواهیم شد و در برابر کرامت و بزرگواریشان، خاضعانه سر تعظیم فرود خواهیم آورد.

نام و نام خانوادگی: حامد جوانی
تولد: ۱۳۶۹/۸/۲۸، تبریز.
مجروحیت: ۱۳۹۴/۲/۲۳، لاذقیه، سوریه.
شهادت: ۱۳۹۴/۴/۴، بیمارستان بقیه‌الله تهران.
گلزار شهید: وادی رحمت تبریز.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۳۰
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۱۸ ب.ظ

شهید سعید انصاری

حرف دل :

بازهم صدای پای یاران مهدی(عج) در کوچه پس کوچه‌های شهرمان پیچیده است.
دوباره شمیم بهشت همه جا را پر کرده و نوازشگر مشاممان شده است.
 
مردانی از روزگار دفاع مقدس، که از قافله یاران بهشتیشان جا مانده‌ بودند، بال گشوده‌اند و خود را به کاروان شهدایی مدافعان حرم آل‌الله رسانده‌اند.
فریادی بر لب دارند و سودایی در دل:
"کلّنا عباسکِ یا زینب"
 
سعید انصاری یکی از همان مردان سرزمین حماسه است.
همسرش سرکار خانم "فاطمه جعفری" خوب می‌شناسدش. وقتی او را و روایتگری‌هایش را به چشم دیدم دریافتم.
 
بی‌اختیار به سمتش رفتم و از ایشان خواستم تا روزی میهمان دل مهربانش شویم.
با رویی گشاده و آغوشی باز درخواستم را پذیرفت. و حالا ایشان یکی از میهمانان محفل شهدایی ماست.
پای کلام شیرینش می‌نشینیم و از صفای خانواده انصاری دلهایمان را مصفّا می‌کنیم.
 

نام و نام خانوادگی: سعید انصاری
تولد: ۱۳۴۹/۱۰/۴، تهران‌.
شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۳، سوریه، حلب، خان‌طومان.
یادمان شهید: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه۵۰، ردیف ۱۰۳، شماره ۱۶.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۱۸
شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۹، ۰۴:۲۵ ب.ظ

شهید وحید فرهنگی والا

حرف دل :

حکایت عجیبی‌ست بین پدر عشق و پسر
هر دو باهم عهد می‌بندند فدایی عمه سادات باشند.
اما قرار می‌شود یکی برود و دیگری بماند. باهم اذن حضور ندارند. پدر گوی سبقت را می‌رباید و می‌رود.
پس از چندی به ایران بازمی‌گردد. سه ماه از ازدواج پسر گذشته است‌. با همه دلبستگی‌ها این بار پسر راهی سرزمین عشق می‌شود. می‌خواهد حافظ سنگر پدر باشد.
و یک ماه که از حضور و مجاهدتش می‌گذرد می‌شود هجدهمین شهید مدافع حرم آذربایجان شرقی.
 
و به راستی این پسر است که گوی سبقت را از پدر ربوده است در عشقبازی و دلدادگی.
 
با همراهی همسرش، سرکار خانم "سمیه یل‌هیکل آباد"، همسر وهب نصرانی‌ دیگر، میهمان چشمه‌ی نور و صفای حضور او خواهیم شد.

نام و نام خانوادگی: وحید فرهنگی
تولد: ۱۳۷۰/۷/۱۵، تبریز.
شهادت: ۱۳۹۶/۸/۱۴، ادلب، سوریه.
گلزار شهید: گلزار شهدای وادی رحمت تبریز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۲۵
شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۲۲ ب.ظ

شهید مهدی صابری

حرف دل :

غریبند هنوز شهدای لشگر فاطمیون.
شهدای افغانی که از سرتاسر بلاد اسلامی، برای دفاع از حریم حرم عمه سادات، مردانه برمی‌خیزند، می‌جنگند، سر می‌دهند و از هیچ دشمنی ابا ندارند.
اسم و رسم و نام هم برایشان اهمیتی ندارد.
چنان تصاویر حماسی از خود در ذهن‌ها بر جای می‌گذارند و چنان صحنه‌های بی‌مثالی از عشقبازی با پروردگارشان در خاطره‌ها خلق می‌کنند که نه گفتنی‌ست و نه شنیدنی.
باید پای حرف‌های سید ابراهیم‌ها، تمام‌زاده‌ها و حسن قاسمی‌ها نشست تا راهی برای رسیدن به دریای ژرف وجودشان پیدا کرد.
و شهید مهدی صابری یکی از همان‌هاست.
شهید که می‌شود، سید ابراهیم، سعی می‌کند تا جای خالی او را برای پدر و مادرش پر کند؛ شهید علی تمام زاده آرزو می‌کند که بعد از شهادتش پایین پای او دفن شود.
در برپایی سفره‌ی دیگری از ضیافت ماه خدا، میهمان شهید "مهدی صابری" فرمانده گردان حضرت علی‌اکبر(ع)، از لشگر فاطمیون خواهیم شد.
 
یا علی‌اکبر لیلا!
این علی‌اکبر مقتدای ما سیدعلی‌ است. این قربانی را از رهبرمان بپذیر و به حقانیت عشقی که بین تو و اوست فرج منتقم خون او و دیگر شهدای راه حق را از خداوند طلب کن.
آمین یا رب‌ العالمین

نام و نام خانوادگی: مهدی صابری
تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۱/۱۴، مشهدمقدس.
تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۱۳، تل قرین، سوریه.
گلزار شهید: بهشت معصومه سلام‌الله علیها، قم، قطعه شهدای مدافع حرم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۲۲