شهید رضا اسماعیلی
حرف دل:
دفاع از حرم حضرت عقیلهی سادات، نژاد و خون و جناح و قبیله نمیشناسد. اینجا فقط عشق است که حرف اول را میزند.
عاشق که باشی، کاری به حرف مردم و حرفهای نپخته و مزه نکرده در دهان یک مشت یاوهگوی شکمسیر از خدا بیخبر نداری. ترسی هم نداری.
بله. روزی روزگاری در گوشهای از این کرهی خاکی، در همسایگی ایران، چند نفر عاشق، که آبا و اجدادشان مرید خمینی بودند و برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بعد از آن جنگ با طالبان در خاک ایران خون داده بودند، دور هم جمع شدند تا برای دفاع از حرم فرزند بوتراب خونهایشان را همکاسه کنند. تا متحد شوند و ریشهی گندیده تکفیریها را روی زمین بخشکانند. از ایران و سپاه قدس دلاورش کمک خواستند برای ثبات این اتحاد. مردان مرد ایران، حمایتشان کردند. باهم همپیاله شدند برای قوت و نیروی بیشتر. غربتشان اما تمامی نداشت. مثل مادری که غریب بود و غریب به شهادت رسید.
آری! نام مادر برازندهترین بود برای جمعشان. تیپ "فاطمیون" نام گرفتند. همانهایی که در جنگ ایران و عراق، دنبال شناسنامه ایرانی بودند برای جبهه رفتن، حالا صدرزادهها و تمامزادهها و قاسمی داناها برای رفتن به سوریه آرزو میکردند تا نامشان در میان آنان پذیرفته شود و عمه سادات خریدار جانشان باشد.
خلاصه تب عاشقی که بالا بگیرد دیگر مهم نیست دیگران چه فکری کنند.
مردانه و بی ادعا دل میزنند به دریا چرا که از سالها پیش ندای خمینی کبیر در عمق جانشان نفوذ کرده است: "آن چیزی که پیامبر اکرم(ص) به عنوان اسلام برای بشریت هدیه آورد، مکتبی بدون مرز است و مرزهای جغرافیایی اصالت یافته در دنیای امروز مشروعیتی ندارد".
میروند و مردانه برای حفظ اسلام و ایران عزیز سر میدهند اما هیچکس فریادشان را از میان رگهای بریدهی حلقومشان نمیشنود. کجایند آنها که در آشوبهای فتنه، بانگ "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران" سر میدادند؟! بیایند ببینند امنیتشان را مدیون خون چه کسانی هستند!
نمیدانم تا به حال گذرت به قطعه ۵۰ بهشت زهرا افتاده است یا نه؟!
گریهها و نالههای ریز ریز مادران و اشکهای چشم همسران و فرزندان شهدای لشگر فاطمیون که روی سنگ مزارهایشان چکیده را دیدهای یا نه؟!
اینان هم غریبند مثل جگرگوشههایشان. دلسوختهاند از زخم زبانهای زیاد. هر وقت گذرت به آنجا افتاد حتما حاجتی بخواه. مستجابالدعوهاند.
نخستین ذبیح مدافع حرم لشگر فاطمیون، مردی از تبار اسماعیل، از شیعیان علی، از فدائیان حسین و سربازان مهدی علیهمالسلام بود.
سالها قبلتر از اسکندریها و حججیها در راه اربابش حسین سر داد.
با شهادتش تیپ فاطمیون دیده شد و بعد از آن به لشگر تبدیل شد.
۱۹ سال بیشتر نداشت. جثه کوچکی داشت. کوچکترین فرد تیپ بود اما دل بزرگی داشت. ابوسهنقطه صدایش میزدند چون هنوز معلوم نبود فرزندی که قرار است چند ماه دیگر پدرش باشد دختر است یا پسر...
تصاویر سر بریدهاش در جعبه که توسط داعش ملعون در فضای مجازی منتشر شد حالم را به شدت دگرگون ساخت. نتوانستم آن را برای شما به اشتراک بگذارم اما داستان دلدادگیاش را حتما بخوانید.
شقایقهای پرپر لشگر فاطمیون خیلی غریبند. کمتر نامهای زیبایشان را میشنویم و به خاطر میسپاریم. "رضا اسماعیلی" یکی از این مردان مرد است. همان جوانمردی که امروز میزبان هفتمین روز ضیافت ماست.
نام و نام خانوادگی: رضا اسماعیلی
تولد: ۱۳۷۳/۷/۲۶، افغانستان.
شهادت: ۱۳۹۲/۱۱/۸، دمشق، سوریه.
گلزار شهید: مشهد، بهشت رضا علیهالسلام، قطعه ۳۰
رضا اسماعیلی، جوان ۱۹ ساله افغانستانی و ساکن مشهد بود. رضا نایب قهرمان وزن ۵۵ کیلوگرم پرورش اندام استان خراسان رضوی بود و در دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل میکرد.
چهرهاش از معصومیت خاصی برخوردار بود.
گذشت و گذشت تا اینکه سوریه شلوغ شد. اوایل بیتفاوت بود، هنوز خبری نبود، اما کمکم توجهش جلب شد. یک روز شنید حرم خانم زینب(س) را در دمشق تهدید کردهاند. گفته بودند خرابش میکنیم و جسارت میکنیم و تا نزدیکیهایش هم رسیدهاند. کسی نمیداند رضا آنروز شاید سر ساختمان بود، شاید هم باشگاه، شاید هم پیش همسر تازه عروسش… اما هرکجا بود طاقت نیاورد. بلند شد و رفت.
چارهای جز این نداشت. نمیتوانست بنشیند و نگاه کند. هر روز این خبر را بشنود که حرم عقیله بنیهاشم را تهدید میکنند و دم نزند که سوریه به ما چه مربوط؟ رضا رفت به رزم. اما یک عادت داشت بدون سربند «یا علی ابن ابیطالب» به رزم نمیرفت. عشقش همین یک سربند بود و با همین سربند هم اسیرش کردند...
در عملیات بازپسگیری شهرک شیعه نشین "زمانیه" واقع در غوطه شرقی از چنگال گروههای تکفیری که درگیری شدیدی هم رخ داد حضور داشت. در آن درگیریها، در هر روز فقط چند ساعت آتش بس داعش در آن منطقه وجود داشت. در یکی از همین آتشبسها رزمندگان فاطمیون متوجه عدم حضور یکی از نیروها شده بودند. او همان مجتبی رفیق چندین و چند ساله رضا بود. قرار بود بیاید به محلی که آنها منتظرش بودند. آمد اما آنها را پیدا نکرد، رد شد و رفت. رفت توی دل دشمن و او را زدند. رضا طاقت نیاورد. ناسلامتی رفیقش بود. زد به دل دشمن.
با همان سربند اسیرش کردند.
بیسیمش را وصل کردند و برای زجر دادن بیشتر دوستانش از او خواستند به علی علیهالسلام و اولادش توهین کند. و او فقط ذکر علی گفت. آنقدر که خون دشمنان علی به جوش آمد و آن اتفاق دوباره تکرار شد؛ «ذبحوا الحسین(ع) من قفاها…».
شهید رضا اسماعیلی و سربندش
در جریان حضور مدافعان حرم در منطقه، چند تروریست اسیر شدند. اما پیکر رضا اسماعیلی را درحالی یافتند که سری بر بدن نداشت و این موضوع همگان را به گریه انداخت. سر بریده رضا هیچگاه یافت نشد و پیکر او بدون سر در خاک آرام گرفت. ساعاتی پس از پایان درگیری٬ همرزمان او از انتشار تصویر سر بریده رضا درون جعبهای به وسیله تروریستها خبر دادند. و اینکه سر او روی دستان آن وحشیهای خونخوار میچرخید.
درباره نحوه شهادت شهید رضا اسماعیلی٬ برخی صفحات شخصی اعضای گروهک تروریستی جبهةالنصرة در شبکههای اجتماعی مدعی شدند که سر شهید ابتدا به صورت نیمه و با رد شدن خودروی این تکفیریون وحشی از روی آن جدا، و سپس با چاقو به صورت کامل بریده شد.
محمدرضا فرزند شهید که چند ماه بعد از شهادت پدر متولد شد.🌱
همه میگویند چشمانش خیلی شبیه باباست. بیقراریاش هم. بسیار پر جنب و جوش است و پرتحرک...
مادر، همسر و فرزندش
همسر شهید
روایتی از شهید مدافع حرم «رضا اسماعیلی» اولین ذبیح جبهه مقاومت اسلامی و لشکر فاطمیون در سوریه در مستند «ابو سه نقطه» به کارگردانی «علیرضا باغشنی»🎬
🎼قطعه این الفاطمیون
🎙با صدای علیاکبر قلیچ
✍🏻شعر از قاسم صرافان
اجرای گروه سرود مسجد حضرت ولیعصر عج
قطعهی "از تبار اسماعیل"🎼🎺
شاعر: جواد شیخ الاسلامی
تقدیم به روح بلند و ملکوتی اولین شهید ذبیح مقاومت لشگر فاطمیون شهید "رضا اسماعیلی"🌷
مشهد. یادواره شهید. ۱۳۹۶/۱۱/۶🦋
وصیتنامه شهید رضا اسماعیلی📝
بسم رب الشّهدا و الصّدیقین
همیشه از خداوند آرزوی زندگی پاک و شهادت را دارم و این چنین است تمام آرمان و آرزو و وجودم.
یاد اوست که مرا واداشت به این حرکت و عشق به اوست که مرا و نفس درونم را که بدترین دشمن هرکس در این عالم است، آشکار ساخت و بودنش مرا عاشقتر میسازد.
بیا آقای من تو همانی که حجتش کیمیاست.
از منتظرانت رضا اسماعیلی
روحش شاد و یاد و خاطرش گرامی و پررهرو باد.
ای شهید عزیز، خدا ان شاء الله تو را با حضرت علی اکبر اباعبدالله الحسین علیه السلام محشور فرماید.🤲
در حق ما بیچاره ها و جا مانده ها دعا کن ای شهید عزیز😭😭😭