امامزادگان عشق

بگذار اغیار درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی شادمانه سر می کند و سرِ ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمی شناسد.بگذار اغیار هرگز درنیابند.چه روزگار شگفتی !

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سی روز سی شهید 8» ثبت شده است

جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۴:۱۷ ب.ظ

شهید یعقوب پورچنگیز

حرف دل :

سوم خرداد که از راه می‌رسد، بوی رهایی با خود می‌آورد.
رهایی از یوغ دشمن دریوزه‌ای که روزگاری حلقوم شهری خرم را در چنگال خود می‌فشرد. و خرمشهر عزیزِ ایرانمان را به خونین شهر بدل کرده بود.
جشن ظفر سوم خرداد را، مدیون خون جوانانی هستیم که مردانه ایستادند تا دشمن بعثی حتی نتواند یک وجب از آن سرزمین حماسه را، از آن خود کند.
 
و امروز در دل‌هایمان به یاد همه‌ی آن دلاورمردان غیور و زنان و کودکانی که بی‌گناه به خاک و خون کشیده شدند فانوس‌هایی از مهر روشن می‌کنیم تا قلوبمان با خاطره‌ی آن لاله‌های پرپر منور گردد.
 
شهید "یعقوب پورچنگیز" یکی از همین لاله‌های به خون خفته است که خرمشهر که نه، ایران، تا زنده است مدیون اوست.
و اکنون از زبان خواهر بزرگوار آن والامقام، با راه و منش آسمانیش بیشتر آشنا شویم.

 

نام و نام خانوادگی: یعقوب پورچنگیز
تولد: ۱۳۳۸/۴/۱، برابر با عید قربان، شهر بزنجان شهرستان بافت، از توابع استان کرمان.
شهادت:۱۳۶۱/۳/۳، عملیات بیت‌المقدس، جبهه‌ی کوشک.
گلزار شهید: گلزار شهدای بزنجان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۱۷
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۴:۰۱ ب.ظ

شهید علیرضا ایراندوست

حرف دل :

با مرور سرگذشت و جمع‌آوری مطالب مربوط به زندگی این شهید عزیز، شیفته‌اش شدم و با شهادتش بسیار متاثر و آزرده. اما نه از جهت معمول.
بلکه به خاطر صدمه‌ای که اسلام و انقلاب و وطن، از نداشتن او به خود دیده است.
از رهایی یک پرنده‌ی اسیر در قفس، همه خوشحال می‌شوند و با شهادت یک انسان آزاده نیز. 
اما چرا با اینکه ماندن بعضی افراد می‌تواند انسان‌سازتر باشد خداوند متعال درب شهادت را به رویشان باز می‌کند؟!... و جماعتی را از فیض حضور او محروم؟!
این ابرمرد آسمانی که شربت گوارایی بود برای تشنگانی که در طلب معارف الهی دست و پا می‌زنند و به بیراهه می‌روند و افول می‌کنند، چرا نباید بماند و بدرخشد و موثر باشد و هدایت کند؟!!!
جواب سوالم را از شهید دیگری گرفتم. شهیدی که هم ماندنش چراغ هدایت بود برای بشر و هم رفتنش.
"شهید آوینی" عزیز.🌷
پاسخش چون آبی خنک بر کویر تشنه وجودم نشست:
"در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی‌شود".
آری میان خداوند و اولیای خاصش رازی است که جز گذشتن از درب شهادت دست‌یابی به آن میسّر نیست.
و کسی که از این در نگذرد محرم این خانه نیست.
و کلام دیگری از شهید آوینی عزیز، دلیل محکمی‌ شد بر نامحرمی امثال من در گشودن این رازِ رفتن و رسیدن و یا ماندن و سوختن...
آنجا که می‌فرماید:
"عالم محضر شهداست، اما کو محرمی که این حضور را دریابد و در برابر این خلاء ظاهری، خود را نبازد".
 
دیگر جای حرفی باقی نمانده است برایم.
 
و ما نامحرمان و خودباختگان را چراغ راه باش ای شهید! که هنوز به هدایتمان امیدی هست...
🕊
آنچه می‌خوانید داستان بودن و رفتن و پیوستن مردیست که از کمترین افتخاراتش همراهی سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان بود که به گفته‌ی وی، ای کاش همه مسئولین کشور مانند او بودند.
به قلم خواهرزاده‌ی محترم ایشان، از همراهان قدیمی‌مان در سی روز سی شهید و نویسنده‌ی کتاب از کویر تا دریا که در رثای دائی شهیدش قلم زده است میهمان سفره هفتم ضیافت الهی خواهیم شد.
 
میزبانمان علی‌رضا ایراندوست است.🌷
 
با گوش جانتان دل به منش و راه و رسم زندگیش بسپرید. بی‌شک شما نیز شیفته‌اش خواهید شد.🌷

نام و نام خانوادگی: علی‌رضا ایراندوست
تولد: ۱۳۳۹/۸/۱۴، جوشقان میمه.
شهادت: ۱۳۶۰/۲/۴، مریوان، توسط ضد انقلابیون گروه رزگاری.
گلزار شهید: اصفهان، شاهین‌شهر، میمه، گلزار شهدای میمه.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۰۱
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۴:۰۰ ب.ظ

شهید علی تمام زاده

حرف دل :

قصه‌ی آشنائیت برایم عجیب بود و دلنشین.
و تو گمنام زیستی و گمنام به شهادت رسیدی و همچنان در میان شهدای مدافع حرم، گمنامی.
 
با شنیدن قطعه‌ی "دوست شهید من"، کنجکاو شدم که بیشتر بشناسم قلب عاشقی را که مهیای رفتن است. لبخندی که همسفرانش را در نبودش دیوانه کرده و عاشق برگزیده و پاسبان حریم حرمی که حضرت یار او را پسندیده است.
آرزویم شد تا در یکی از روزهای خوب خدا با سایر دوستان سی روز سی شهیدی‌ام مهمان تو باشیم. با کمک همین دوستانم از خانواده‌ات نشانی گرفتم و از در لطف و مهربانیشان که میراث خانوادگیتان است افتخار حضور در این میهمانی از آن ما شد.
 
و چه بهتر از این، که همنشین حسین علیه‌السلام دعاگوی ما جامانده‌ها باشد...

نام و نام خانوادگی: علی تمام زاده
تولد: ۱۳۵۵، کرج.
شهادت: ۱۳۹۴/۸/۱۶، سوریه، باغ زیتونی حوالی حلب.
گلزار شهید: گلزار شهدای کرج.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۰۰
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۵۹ ب.ظ

شهید محسن درخشش فر

حرف دل :

محله‌ی "میدان‌ کهنه" قدیمی‌ترین و بزرگترین محله‌ی شهر بود و وابسته‌ترین محل به رژیم طاغوت و ساواک.
افراد مذهبی چندانی هم نداشت. انگشت شمار بودند خانه‌هایی که در آن بویی از خدا و معنویت به مشام برسد.
خفقان عجیبی بر این محل سایه افکنده بود.
خلاصه که هرگز از این محله انتظار نمی‌رفت تا روزی بشود پایگاه و خواستگاه جوانان پرشوری که خیلی زودتر از سنشان مرد شوند، و وقتی که هنوز یک مو در صورتشان نروئیده باشد در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل مردانه بجنگند و دلاورانه در خون خون بغلطند.
 
اولین شهدای دارالمومنین"کاشان" از این محل به اسلام عزیز تقدیم شد.
محسن عبدالشاهی‌ها، حمّامی‌ها، علیزاده‌ها، رمضانی‌ها و دقیقی‌ها و غلامزاده‌ها... و ده‌ها شهید و رزمنده و جانباز دیگر.
 
و شهید عزیز "محسن درخشش" یکی از همین نوجوانان نیک شهر بود.🌷
از همان بچه انقلابی‌هایی که کمتر در میان مذهبی‌ها پیدا می‌شد...

نام و نام خانوادگی: محسن درخشش‌فر
تولد: ۱۳۴۴/۴/۱۷، کاشان.
شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۶، پاسگاه زید.
گلزار شهید: دارالسلام گلابچی کاشان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۵۹
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۴۴ ب.ظ

شهید محرم ترک

حرف دل :

و خدا می‌خواست که تو اولین باشی!
 
وقتی در صف بهترین بندگانش، که برای ملکوتی شدن بال می‌گشودند تا از معارج آسمان‌ها به بلندای بی‌نهایتش پرواز کنند؛ تو، بال در بال ملائک، از دیگران سبقت گرفتی، تا نام "اولین شهید مدافع حرم آل الله" بر تارک پیشانیت بدرخشد و تا ابد ماندگار بماند...
نامت بلند باد ای آموزگار عشق...

نام و نام خانوادگی: محرم ترک
تولد: ۱۳۵۷/۱۰/۱۹، شهرستان ازنا، استان لرستان.
شهادت: ۱۳۹۰/۱۰/۲۹ سوریه.
گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلام‌الله‌علیها، قطعه ۵۳، ردیف ۸۷، شماره ۳

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۴۴
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۰۹ ب.ظ

شهیدان اسکندری

حرف دل :

و به راستی از یک پدر و مادر چه شاهکاری بهتر از این برمی‌آید، تربیت سه شیرمرد در دنیای وانفسا و در غیبت کبری با همه‌ی زرق و برق‌های مادی و دنیوی.
دست مریزاد!
احسنت!
چه محشری به پا کردید.
چه تولدی بعد از تولد اول.
و حالا سه صورت قبر اما نه قبور عادی، نمایشگاهی از عزت، غرور، افتخار و سربلندی.
فتبارک الله!
همه دارائی ما شمائید و ما هیچ نداریم.
پس ای پدر و مادر شهید!
اجازه بدهید که ما از این گنجینه عظیم توشه برگیریم.
 
در سومین سفره از ضیافت الهی، میهمان سه شهید از شهدای گرانقدر میهنمان شدیم.
خانواده‌ی محترمی که دایی و پسرعمویشان را نیز تقدیم این آب و خاک نمودند.
 
با همکاری خواهر بزرگوار آن آسمانیان، سرکار خانم زهرا اسکندری، از این بزم معنوی فیض خواهیم برد‌.

 

نام و نام خانوادگی: سردار شهید اسماعیل اسکندری
تولد: ۱۳۴۴/۱/۱، شهر کیان، چهارمحال و بختیاری توابع شهرکرد.
شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۷، شلمچه.
گلزار شهید: گلزار شهدای شهر کیان.
🌺
نام و نام خانوادگی: ابراهیم اسکندری
تولد: ۱۳۴۱.
شهادت: ۱۳۶۲، عملیات خیبر
گلزار شهید: گلزار شهدای شهر کیان
🌸
نام و نام خانوادگی: اسحاق اسکندری
تولد: ۱۳۴۷
شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۲۳، والفجر۱۰
گلزار شهید: گلزار شهدا شهر کیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۰۹
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۲:۰۹ ب.ظ

سردار شهید داریوش درستی

حرف دل :

میهمان سی روز سی شهید بود. از دو سال قبل.
اما هرگز فکر نمی‌کرد سال بعد وقتی دوباره همراه گروه شود، همسر، شریک و یگانه همدلش آسمانی شده و به خیل عظیم شهیدان پیوسته باشد و امسال بشود میزبان یکی از روزهای خوب میهمانی خدا در سی روز سی شهید‌.
 
این، حرف خودش بود.
 
سرکار خانم زهرا باریکانی، بانوی فداکار و همپای مردی آسمانی، که ماه‌هاست با اشک چشم، غم جاماندن از طائران سبکبال ملکوت، و تنها همدم زندگیش را از دیده‌ی دل می‌زداید.
 
همسر بزرگمردی که پیکر مطهرش، همچنان در چنگال وحشیانه داعش به تاراج مانده و تاکنون به وطن عزیز اسلامیمان بازنگشته است.
 
در دومین طلیعه ماه رحمت الهی، میهمان این خانواده نورانی خواهیم بود.

نام و نام خانوادگی: داریوش درستی
تولد: ۱۳۴۲/۸/۹، تهران.
شهادت: ۱۳۹۵/۶/۹، سوریه استان حماه، تل ناصریه.
یادمان شهید: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه۲۹، ردیف ۱۹، شماره ۱۱.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۴:۰۹
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۲:۰۷ ب.ظ

شهید مجتبی نعمتی

وقتی قرار است مهمان سفره‌ی پر نعمت صاحب کَرَمی شوی، و از این خان گسترده هر چقدر در توان داری برای خودت برداری؛ و صاحب سفره هم، عالی‌ترین میزبان باشد و والاترین حقوقدان در میهمانداری، آن وقت است که میزبانت می‌شود ولی نعمتت!ولی‌نعمت همه‌ی عالم.

ولی نعمت همه هستی و خلائق. و امروز، به رسم سنت حسنه‌ای که از پیرغلامان مکتب اهل بیت آموخته‌ایم، در دیباچه‌ی هشتمین فصل از این دفتر عاشقی، همه‌ی ما میهمان بانوی آب و آیینه سیده زنان دو عالمیم. بانوی بی‌نشانی که سال‌هاست قبر خاکی و مخفیش تنها یک زائر دارد و بس.

و اتفاقا اولین میزبان ما در سی روز سی شهید امسال، در تاسی به این بانو، یکی از گمنامان عرصه جهاد و شهادت است.‌

کسی که گمنام زیست، گمنام و دلاورانه جنگید، گمنام در خاک و خونش غلتید و به شهادت رسید.سال‌هاست تنها دخترش، تنها کبوتر بی‌حرم بابا، در انتظار وصال پیکر مطهر پدر، فانوس به دست در جاده انتظار ایستاده و به خاطرات با او دلخوش کرده است. و حالا ما، شاهد سرّ دلبرانگی‌های این پدر و دختریم...

نام و نام خانوادگی: مجتبی نعمتی

تولد: ۱۳۴۰/۱/۱، تهران.

شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۲، عملیات بدر. جزیره مجنون.

یادمان شهید: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه ۲۷، ردیف ۹، شماره ۳۲.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۹ ، ۱۴:۰۷