امامزادگان عشق

بگذار اغیار درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی شادمانه سر می کند و سرِ ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمی شناسد.بگذار اغیار هرگز درنیابند.چه روزگار شگفتی !

۵۰ مطلب با موضوع «شهدای مدافع حرم» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۱۸ ب.ظ

شهید مصطفی کریمی

🕯
نام و نام خانوادگی: مصطفی کریمی
تولد: ۱۳۶۶/۸/۸، قم.
شهادت: ۱۳۹۵/۷/۲۵، اثریا، سوریه.
گلزار شهید: بهشت معصومه(سلام‌الله‌علیها) قم.
🌹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۱۸
پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۱۷ ب.ظ

شهید سعید کمالی

🕊
نام و نام خانوادگی: سعید کمالی
تولد: ۱۳۶۹/۶/۱۹، روستای کفرات، از توابع شهرستان نکا، استان مازندران.
شهادت: ۱۳۹۵/۲/۱۷، خانطومان، سوریه.
گلزار شهید: شهید جاویدالاثر
🌷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۹ ، ۱۵:۱۷
چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۵۲ ق.ظ

شهید مهدی ثامنی راد

🌷
نام و نام خانوادگی: *مهدی ثامنی‌راد*
تولد: ۱۳۶۱/۱۱/۲۳، شهرری.
شهادت: ۱۳۹۴/۱۱/۲۲، جنوب حلب، سوریه.
رجعت: ۱۳۹۸/۴/۴.
گلزار شهید: گلزار شهدای امامزاده حسین رضا، ورامین.
🦋

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۹ ، ۰۱:۵۲
چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۴۹ ق.ظ

شهید ابراهیم عشریه

☀️
نام و نام خانوادگی: ابراهیم عشریه
تولد: ۱۳۵۶/۶/۱، نکا، مازندران.
شهادت: ۱۳۹۵/۱/۲۵، عملیات آزادسازی تپه العیس، جنوب حلب، سوریه.
رجعت: ۱۳۹۸/۴/۸.
گلزار شهید: گلزار شهدای شهرستان نکا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۹ ، ۰۱:۴۹
چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۴۷ ق.ظ

شهید محسن حججی

نام و نام خانوادگی: محسن حججی
تولد: ۱۳۷۰/۴/۲۱، نجف‌آباد، اصفهان.
اسارت: ۱۳۹۶/۵/۱۶.
شهادت: ۱۳۹۶/۵/۱۸، التنف، سوریه.
گلزار شهید: گلزار یادمان شهدای نجف‌آباد، استان اصفهان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۹ ، ۰۱:۴۷

نام و نام خانوادگی: جمال محمدعلی ابراهیمی معروف به ابومهدی المهندس
تولد: ۱ ژوئیه ۱۹۵۴، برابر با ۱۳۳۲ هجری شمسی، بصره، عراق.
شهادت: ۳ ژانویه ۲۰۲۰، برابر با ۱۳۹۸/۱۰/۱۳، بغداد، عراق.
گلزار شهید: وادی‌السلام، نجف

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۹ ، ۰۱:۴۴
چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۳۹ ق.ظ

شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی


نام و نام خانوادگی: قاسم سلیمانی
تولد: ۱۳۳۵/۱/۱، روستای قنات ملک، شهرستان رابر، استان کرمان
شهادت: ۱۳۹۸/۱۰/۱۳، فرودگاه بغداد، عراق
گلزار شهید: گلزار شهدای شهرستان کرمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۹ ، ۰۱:۳۹
سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۴۴ ق.ظ

شهید محمدحسین محمدخانی

حرف دل:

ما دهه‌شصتی‌ها با جنگ تحمیلی بزرگ شدیم و با سال‌های سازندگی و پس از آن قد کشیدیم.
قصه‌ی مردانگی سرداران و دلیرمردان شهید آن زمان را از پدرانمان زیاد می‌شنیدیم. آرزوی محالمان دیدنشان بود، حتی برای یک بار. در باورمان آنقدر بزرگ و دست نیافتنی بودند که می‌پنداشتیم هیچ‌وقت دیگر، مثل آن‌ها از مادر زاده نخواهد شد.
باکری، همت، زین‌الدین، کلهر، صالحی، کاظمی، طهرانی‌مقدم، دقایقی، باقری، صیاد شیرازی و... و...
نام هرکدامشان را سنجاق زده بودیم به گوشه‌ای از دلمان.
غافل از اینکه از میان خودمان،(همین دهه‌شصتی‌ها) هستند کسانی که مثل همت و صیاد و باکری‌اند.
و این خصلت جنگ است. از عاشقان، مرد می‌سازد و از کسانی که مرد عمل باشند مدرسه انسان‌سازی درست می‌کند.
درست مثل "حاج عمار"، "علمدار حلب" که بودنش و رفتنش سراسر مدرسه است.
 
هم محله‌ای بودیم و از هم‌کلاسی‌های برادرم بود. وقتی شهید شد و رفت برادرم خیلی بی‌تاب شد. کسی فکر نمی‌کرد در نزدیکی‌مان مردی با آن عظمت و بزرگی زندگی می‌کرده که حالا دیگر نیست...
و امروز وقتی داستان بودن و شهادت حاج عمار را برای شما عزیزانم جمع‌آوری می‌کردم، هرگز فکر نمی‌کردم یک نام دیگر، کنار نام‌های زیبای اسطوره‌های میهنم، بر تارک قلبم، سنجاق خواهم کرد.

نام و نام خانوادگی: محمدحسین محمدخانی
تولد:۱۳۶۴/۴/۹، تهران.
شهادت: ۱۳۹۴/۸/۱۶، حلب، سوریه.
گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه ۵۳، ردیف ۸۷، شماره ۱۷.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۹ ، ۰۳:۴۴
سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۹، ۰۲:۵۹ ق.ظ

شهید رضا اسماعیلی

حرف دل:

دفاع از حرم حضرت عقیله‌ی سادات، نژاد و خون و جناح و قبیله نمی‌شناسد. اینجا فقط عشق است که حرف اول را می‌زند.
عاشق که باشی، کاری به حرف مردم و حرف‌های نپخته و مزه نکرده در دهان یک مشت یاوه‌گوی شکم‌سیر از خدا بی‌خبر نداری. ترسی هم نداری.
 
بله. روزی روزگاری در گوشه‌ای از این کره‌ی خاکی، در همسایگی ایران، چند نفر عاشق، که آبا و اجدادشان مرید خمینی بودند و برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بعد از آن جنگ با طالبان در خاک ایران خون داده بودند، دور هم جمع شدند تا برای دفاع از حرم فرزند بوتراب خون‌هایشان را هم‌کاسه کنند. تا متحد شوند و ریشه‌ی گندیده تکفیری‌ها را روی زمین بخشکانند. از ایران و سپاه قدس دلاورش کمک خواستند برای ثبات این اتحاد. مردان مرد ایران، حمایتشان کردند. باهم هم‌پیاله شدند برای قوت و نیروی بیشتر. غربتشان اما تمامی نداشت. مثل مادری که غریب بود و غریب به شهادت رسید.
آری! نام مادر برازنده‌ترین بود برای جمعشان. تیپ "فاطمیون" نام گرفتند. همان‌هایی که در جنگ ایران و عراق، دنبال شناسنامه ایرانی بودند برای جبهه رفتن، حالا صدرزاده‌ها و تمام‌زاده‌ها و قاسمی داناها برای رفتن به سوریه آرزو می‌کردند تا نام‌شان در میان آنان پذیرفته شود و عمه سادات خریدار جان‌شان باشد.
خلاصه تب عاشقی که بالا بگیرد دیگر مهم نیست دیگران چه فکری کنند.
مردانه و بی ادعا دل می‌زنند به دریا چرا که از سال‌ها پیش ندای خمینی کبیر در عمق جانشان نفوذ کرده است: "آن چیزی که پیامبر اکرم(ص) به عنوان اسلام برای بشریت هدیه آورد، مکتبی بدون مرز است و مرزهای جغرافیایی اصالت یافته در دنیای امروز مشروعیتی ندارد".
می‌روند و مردانه برای حفظ اسلام و ایران عزیز سر می‌دهند اما هیچ‌کس فریادشان را از میان رگ‌های بریده‌ی حلقومشان نمی‌شنود. کجایند آنها که در آشوب‌های فتنه، بانگ "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران" سر می‌دادند؟! بیایند ببینند امنیت‌شان را مدیون خون چه کسانی هستند!
نمی‌دانم تا به حال گذرت به قطعه ۵۰ بهشت زهرا افتاده است یا نه؟!
گریه‌ها و ناله‌های ریز ریز مادران و اشک‌های چشم همسران و فرزندان شهدای لشگر فاطمیون که روی سنگ مزارهایشان چکیده را دیده‌ای یا نه؟!
اینان هم غریبند مثل جگرگوشه‌هایشان. دل‌سوخته‌اند از زخم زبان‌های زیاد. هر وقت گذرت به آنجا افتاد حتما حاجتی بخواه‌. مستجاب‌الدعوه‌اند.

 

نخستین ذبیح مدافع حرم لشگر فاطمیون، مردی از تبار اسماعیل، از شیعیان علی، از فدائیان حسین و سربازان مهدی علیهم‌السلام بود.
سال‌ها قبلتر از اسکندری‌ها و حججی‌ها در راه اربابش حسین سر داد.
با شهادتش تیپ فاطمیون دیده شد و بعد از آن به لشگر تبدیل شد.
۱۹ سال بیشتر نداشت. جثه کوچکی داشت. کوچکترین فرد تیپ بود اما دل بزرگی داشت. ابوسه‌نقطه صدایش می‌زدند چون هنوز معلوم نبود فرزندی که قرار است چند ماه دیگر پدرش باشد دختر است یا پسر...
تصاویر سر بریده‌اش در جعبه که توسط داعش ملعون در فضای مجازی منتشر شد حالم را به شدت دگرگون ساخت. نتوانستم آن را برای شما به اشتراک بگذارم اما داستان دلدادگی‌اش را حتما بخوانید.
شقایق‌های پرپر لشگر فاطمیون خیلی غریبند. کمتر نام‌های زیبایشان را می‌شنویم و به خاطر می‌سپاریم. "رضا اسماعیلی" یکی از این مردان مرد است. همان جوانمردی که امروز میزبان هفتمین روز ضیافت ماست.

نام و نام خانوادگی: رضا اسماعیلی
تولد: ۱۳۷۳/۷/۲۶، افغانستان.
شهادت: ۱۳۹۲/۱۱/۸، دمشق، سوریه.
گلزار شهید: مشهد، بهشت رضا علیه‌السلام، قطعه ۳۰

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۹ ، ۰۲:۵۹
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۵۴ ب.ظ

شهید مجید قربانخانی

حرف دل:

مادر است دیگر.‌‌..
از آن مادرهای وابسته که کمتر کسی نظیرش را دیده‌...
مجذوب عاشقانه‌هایش شدم با تنها پسرش. پسری که روحیات و ظاهرش با سایر شهدا متفاوت بود. ما‌ه‌ها پیش از ایشان خواستم تا همراه فرزند شهیدش میزبان یکی از روزهای ضیافتمان باشد.
مطالبش را که برایم فرستاد هنوز آقامجید به آغوشش برنگشته بود. نگران بود، از اینکه الان پسرش کجاست و کی برخواهد گشت؟!
تا اینکه همین چند وقت پیش رفت کربلا.
شب میلاد حضرت علی اکبر علیه‌السلام. همان شب بود که در بین‌الحرمین مجیدش را بخشید به ارباب شهدا. دل برید از او. از آمدنش.
راضی شد. دلش قرار گرفت. همانجا روسری سپید بر سر انداخت و در قلبش جشنی به پا کرد که یگانه پسرش قربانی راه حسین و فدایی بانو زینب علیهماالسلام شده است.
فردای آن‌شب در گروهی که باهم بودیم خبر رسید پیکر مطهر آقا مجید پیدا شده و به زودی به ایران می‌رسد، اما مادرش را باخبر نکنید تا از سفر با آرامش برگردد. غافل از اینکه مادر با معامله‌ای که با خدا کرده اکنون به وصال پاره‌ی تنش رسیده است.
با همان روسری سپیدی که از بین الحرمین حسین بر سر کرده بود برای پسرش جشن عقد گرفت. بر سر میهمانانش گل ریخت و نقل پاشید و شجاعانه استخوان‌های سوخته‌اش را به آغوش کشید تا به همه بگوید جوانش را به که بخشیده است.
مادر است دیگر... دلتنگی‌هایش را اینگونه ابراز می‌کند. پسرش را اینطور داماد می‌کند.
اما هنوز نگران است. خواهش کرده برای مجیدم هرکس می‌تواند یک شبانه روز نماز قضا بخواند.
اگر توانستید این حقی را که از خون شهید بر گردن دارید، امروز اجابت کنید.

نام و نام خانوادگی: مجید قربانخانی
تولد: ۱۳۶۹/۵/۳۰، تهران.
شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۱، خانطومان، سوریه.
گلزار شهید: تهران، گلزار شهدای یافت‌آباد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۵۴