حرف دل:
حال و هوای امشبم با شبهای قبل متفاوت شده است. دقایقی بیشتر به سحر نمانده و هنوز نتوانستهام در حد بضاعت ناچیزم، برای شهید فردا، کلمات را در ذهن آشفتهام بیابم و کنار هم بگذارم.
از خود شهید مدد میخواهم برای این آشنایی. دنبال نشانه میگردم. جز دلتنگی و پریشانی چیزی دستم را نمیگیرد.
بیهوا، کسی از راه میرسد. و مرا میهمان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام میکند. شب جمعه است و شب زیارتی آقا اباعبداللهالحسین. به نیابت از زیارت مولا نائبالزیاره همه عزیزان همراهم در سیروز سیشهید میشوم.
جرقهای میافتد توی ذهنم. شهید محمد پورهنگ هم همینجا تشییع شد و بعد پیکر رنجور و خسته از بیماریش در خاک آرمید.
دلم قرار میگیرد. و چه غوغایی وصف ناشدنی بود آن روز. خدا میداند در آن تشییع آسمانی، چقدر از مردم عادی در این جاذبه الهی منقلب شدند و شاید ارادتشان به مکتب اهلبیت علیهم السلام، یعنی همان چیزی که شهید پورهنگ میخواست تغییر کرد. تلقیام این است که این دعوت ناگهانی هدیه شهید است.
خدایا! چقدر شهدا خوبند. هادیاند حتی پس از شهادتشان. و چونان مولایشان
*مصباح الهدی و سفینهالنجاتند*
🌼🦋🌼
و اما همسر مهربانش امروز، راوی دلدادگی اوست، با خدایی که به خاطرش از همه چیزش گذشت. حتی از دلبندان و نوگلانی که گذاشتن و ترک کردنشان مردانگی محض میطلبد.
نام و نام خانوادگی: *محمد پورهنگ*
تولد: ۱۳۵۶/۶/۱۶، شهرری.
شهادت: ۱۳۹۵/۶/۳۱، تهران، بیمارستان بقیهالله، بر اثر ترور بیولوژیک در لاذقیه سوریه.
گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه ۴۰، ردیف ۱۹، شماره ۳.