امامزادگان عشق

بگذار اغیار درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی شادمانه سر می کند و سرِ ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمی شناسد.بگذار اغیار هرگز درنیابند.چه روزگار شگفتی !
دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۴۶ ب.ظ

شهیده مرجان نازقلیچی

📎
بعضی اتفاق‌ها در تاریخ بشریت اونقدر تلخ و غم‌انگیزن که هروقت بهشون فکر کنی خاطرت مکدر میشه و وجودت از غم مالامال!
دهم ماه مبارک رمضان، یکی از تلخ‌ترین روزهائیه که تاریخ به خودش دید؛ روزی که پیامبر مهربانی‌ها غمگین‌ترین آدم دنیا شد و مادر هستی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهما در غم از دست دادن مادر، غمزده‌ترین دختر دنیا...

فاجعه غم‌انگیز منا، هم یکی از اون خاطره‌های تلخه! روزهایی که دل سنگ رو آب کرد و زمین و زمان به یاد شهدای مظلومش خون گریه کردن!

و چه رزقی بالاتر از اون که شهیده‌ای که به واقع، اسوه زنان صاحب‌منصب و بلندپایه دولتی در میهن اسلامی‌ ما بود و در سرزمین وحی در حج ابراهیمی، به وصال یار رسید سفره‌دار و میزبان امروز ما باشه و سلام‌رسان همه ما به بانویی که مادر مؤمنانه و ...
🏴🕯

🕊
نام و نام خانوادگی شهیده: مرجان نازقلیچی
تولد: ۱۳۵۳/۳/۱، بندر ترکمن.
شهادت: ۱۳۹۴/۷/۲، فاجعه منا، مکه مکرمه.
گلزار شهید: جاویدالاثر، سرزمین مکه.
🕋

✍🏻نوشته: ملیحه بلندیان ۱۴۰۳/۱۰/۸
🎨🖌نقاشی دیجیتال: منا بلندیان
🎞تدوین و تنظیم: زهرا فرح‌پور
🎙با صدای: هانیه‌سادات عباسی جعفری
💻🖼طراح جلد: الهام رسولی، لیلا غلامی
🕋

🕊
📚 نایب آقا

دوباره امروز هم آمدم طواف. دور اینهمه زیبایی چرخیدن چقدر دلچسب است!
می‌چرخم و سبکی‌ام، مرا رهاتر از همیشه بالا می‌برد.
یاد آن روز می‌افتم؛ خواب دیده بودم که میان سیلی هستم و آن خواب تعبیر شد به حادثه‌ی منا. چه محشری به پا شد! چه عید قربانی بود! عیدی که شد روز وصل من!

حالا اصلا دلشوره ندارم. آرام آرامم. هنوز هم دلم می‌خواهد برای «آقا» به نیابت طواف کنم؛ اما اینبار فرق دارد!
دور کعبه می‌چرخم و یاد همه‌ی مقام‌هایی که در دنیا داشتم می‌افتم؛ سومین فرماندار زن کشور، اولین فرماندار زن استان گلستان...
اما هیچ‌کدام مانند نیابت حج برای رهبر عزیزم برایم دلچسب و سرنوشت ساز نبود.
دوباره طواف می‌کنم با لباس همیشه سپیدم و پرواز می‌کنم تا اوج آسمان مکه.

✍🏻نوشته: ملیحه بلندیان ۱۴۰۳/۱۰/۸

🕋

📿
«مرجان نارقِلیچی» در اول خرداد ۱۳۵۳ مصادف با سالروز میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام‌‌الله‌علیها، در شهر بندر ترکمن، در خانواده‌ای اصیل از اهل تسنن، دیده به جهان گشود.
از کودکی صبور، کنجکاو و پرسش‌گر بود.

مرجان قبل از رسیدن به نوجوانی، پدر خود را از دست داد و با هنر قالی‌بافی که از مادرش آموخته بود تکیه‌گاهی برای اقتصاد خانواده شد و جای خالی پدر را با سخت‌کوشی پر کرد.

او همزمان به خودسازی و تحصیل علم و دانش پرداخت. از همان دوران نوجوانی، علاقه‌ی زیادی به دستگیری و کمک به اطرافیان خود داشت؛ تا جایی که برای پیرزنی که کسی را نداشت نقش فرزندش را ایفا می‌کرد.

همزمان به تعلیم و تعلم قرآن در مساجد مبادرت می‌نمود. در عنفوان جوانی، تلاش و استعداد‌های او نردبانی شد برای ارتقایش در نقش آفرینی‌های زندگی؛ در رشته‌های علوم تربیتی و حقوق قضایی فارغ‌التحصیل و در سال ۱۳۸۱ به عنوان کارشناس امور بانوان فرمانداری شهرستان بندرترکمن وارد وزارت کشور شد. او از سال ۸۳ تا ۸۵ بخشدار مرکزی این شهرستان بود.
🕋

📿
در زمان بخشداری، باز نتوانست دل از کارهای مردمی بکَند. به همین خاطر در شورای حل اختلاف محلّه‌اش نیز عضویت داشت.
 زنان ترکمن او را خوب به یاد دارند؛ آن زمان‌هایی که برای جدایی خانواده‌ها در شورای حل اختلاف، اشک می‌ریخت. چه شب‌ها که با ناراحتی به خانه بر‌می‌گشت؛ چرا که می‌دید برخی از زوج‌ها به راحتی از هم جدا می‌شوند! نگران زنان جوانی بود که از شوهرشان جدا می‌شدند.

با یأس و ناامیدی بیگانه بود و قدم‌های کوچک و بزرگ زیادی برای برداشتن بار از روی دوش همشهریانش برمی‌داشت. کلاسهای قرآن و کمک به خانواده معتادان هم، بخشی از فعالیت‌هایش بود. از مادربزرگش که نماز را از او یاد گرفته بود پرستاری می‌کرد.
به گفته همسرش در زندگی شخصی از خانه و خانواده و فرزندان غافل نبود. محیط خانواده را شاد نگه می‌داشت. باورهای دینی قوی داشت. کم‌توقع بود و به خوبی اقتصاد خانواده را تنظیم می‌کرد. آشپز و خیاطی ماهر بود.
مرجان عاشق خانه خدا بود. در آزمون معینه بعثه رهبری قبول شد و در سال‌های ۹۰،۹۲،۹۴ به عنوان معینه(راهنمای زنان در کاروان) عازم حج شد.
🕋

📿
شهید نازقلیچی در طول حیات با برکت خود علاوه بر مسئولیت‌های رسمی و فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی در سال ۱۳۹۳ به عنوان فرماندار بندرترکمن و سومین فرماندار زن جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و این آخرین مسئولیت این بانوی بزرگ قبل از شهادت بود.

ایشان در حادثه منا در دوم مهر سال ۱۳۹۴ در سرزمین امن الهی، بر اثر بی‌کفایتی آل‌سعود به همراه جمع کثیری از حجاج مظلوم، به شهادت رسید.
بعد از آن پیکرش به ایران بازنگشت و هیچ اثری از آن برجای نماند.

حتی خواهرش چهار سال بعد برای ازمایش DNA و شناسایی پیکر او و تحویل کرفتن وسایلی که سعودی‌ها میگفتند هنوز از او موجود است راهی سفر حج شد اما دست خالی بازگشت...

روحش شاد و نام و راهش گرامی باد.🌷
🕋

فرزند شهیده مرجان نازقلیچی

🕊
«شهرام کُرد» همسر شهیده «مرجان نازقلیچی»  درباره این بانوی والامقام می‌گوید:

«اولین بار مرجان را در دانشگاه ملاقات کردم. شخصیت مثبت، حجاب و متانت او نظر مرا به خود جلب کرد. وجود همین خصوصیات او زمینه ازدواج ما را در تیرماه سال ۱۳۷۸ فراهم نمود.
در طول زندگی مشترکمان، مرجان را زنی سخت‌کوش، شاد، امیدوار و با باورهای قوی دینی دیدم. او همواره همسری دل سوز، خانواده‌دوست با نگاه مثبت به زندگی بود و اقتصاد خانواده را به خوبی تنظیم می‌کرد. در زندگی زناشویی همسری کدبانو و در خارج از منزل نیز بانویی فعال و موفق بود. تمام این سال‌ها کمک به دیگران، مخصوصا سالمندان را سرلوحه زندگی خود قرار می‌داد.
همین خصیصه او باعث شد در سالهای ۹۰، ۹۲ و ۹۴ به عنوان معینه پرستار و مراقب سالمندان عازم حج شود.
ماحصل ازدواج ما دو فرزند پسر به نام‌های «حنیف» و «رئوف» بود.
در سال ۸۱، بعد از به دنیا آمدن اولین فرزندمان، به استخدام وزارت کشور درآمد و در فرمانداری شهرستان بندرترکمن با توجه به توانمندی‌ها، اخلاق نیکو، پشتکار و روابط خوبش، علی‌رغم مخالفت بعضی از افراد به دلیل افکار سنتی، به سِمت فرماندار شهرستان بندرترکمن منسوب شد.
بازتاب این انتصاب، سبب نشاط اجتماعی و سیاسی در سطح استان شد. من نیز به عنوان همسر خانم فرماندار، در تمام زمینه‌ها در حد توان به او کمک می‌کردم.
او با توجه به مشغله زیادی که داشت، هیچ‌گاه از امور زندگی و فرزندانمان غافل نشد.
🕋

همسر و خواهران شهیده مرجان نازقلیچی

📿
سال ۹۴ در روز عید قربان، از مکه با من تماس گرفتند و خبر مفقود شدن همسرم را دادند. من اول، خبر را جدی نگرفتم. می‌دانستم او زنی توانمند و قوی است. اما عصر آن روز، وقتی خبر فاجعه منا را از تلویزیون دیدم، به عمق آن پی بردم...
آخرین بار روحانی کاروان او را هنگام سوار شدن در آمبولانس در حالی که پایش شکسته بود دیده بود. بعد از آن هیچ خبری از او نشد. تماس‌ها و پیگیری‌های فراوان ما نیز نتیجه‌ای نداشت. در نهایت رئیس سازمان حج با حضور در منزلمان خبر شهادت خانم فرماندار را به ما اعلام کرد. هرگز پیکرش را به ما تحویل ندادند. و هم اکنون خانم نازقلیچی جزو شهدای مفقود‌الاثر هستند. اکنون که ایشان بین ما نیستند چیزی که باعث تسلی و آرامش ما شده این بود که حجاج با لباس احرام و لبیک‌گویان شهادتین را گفته و به آرامش ابدی دست یافتند...
 «در حج سال ۹۲ یک شب مرجان به من زنگ زد و گفت: «اسم پدر مقام معظم رهبری را از اینترنت پیدا کن.» پرسیدم: «برای چه می‌خواهی؟!» چیزی نگفت.
بعداً گفت که حج را به نیت مقام معظم رهبری انجام داده است. می‌خواست گواهی نیابت را شخصاً به رهبر معظم تقدیم کند ولی موفق نشد. بعد از حادثه منا، این گواهی را خدمت مقام معظم رهبری فرستادیم؛ ایشان در دیدار اعضای ستاد اجلاسیه ۴۰۰۰ شهید استان گلستان، این موضوع را علنی کرده و فرمودند: «...یک بانوی ترکمن، بدون اینکه من او را بشناسم، نام او را بدانم به نیابت از این حقیر بلند می‌شود می‌رود مکه و حج می‌کند و بعد هم این را استشهاد می‌کند...»

📰 برگرفته از ماهنامه شاهد یاران
🕋

مستند رؤیای مرجان🎞🎥
پخش شده در۱۷ آذرماه ۱۴۰۳ از شبکه استانی مهاباد📺
این مستند به شرح حال و زندگی بانوی مهاجر الی الله شهیده مرجان نازقلیچی از زبان مادر و خواهران و همسرش می‌پردازد...😭

مهربان و قوی، عفیف و صبور
اسوه‌ی بانوانِ نسل ظهور
پرکشید از کنار بیت‌الله
با لباسی سپید، تا دل نور

✍🏻شعر از: ملیحه بلندیان
🖌🎨طراح پوستر: لیلا غلامی

📻🎼تهیه و تنظیم پادکست: زهرا مبینی‌کیا

☘️امام باقر (علیه السلام):
 وَ مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا، منظور حسین‌بن‌علی (علیه السلام) است که مظلومانه کشته شد و ما ولیّ دم او هستیم و قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وقتی ظهور کند، انتقام خون حسین(علیه السلام) را می‌گیرد و آنقدر می‌کشد تا گفته شود در کشتن زیاده‌روی‌کرد. مقتول؛ حسین (علیه السلام) است و ولیّ او قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اسراف در قتل یعنی کشتن کسی غیر از قاتل. إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا. یعنی؛ دنیا به پایان نمی‌رسد تا اینکه مردی از خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) به پیروزی می‌رسد و زمین را پر از عدل‌وداد می‌کند، همان‌گونه که از ظلم و جور پر شده است».

📚 تفسیر اهل بیت علیهم‌السلام ج۸، ص۱۶۸ بحارالأنوار، ج۴۴، ص۲۱۸

طراحی و انتخاب آیات و تفاسیر از: زینب دباغ

نظرات (۱)

سلام ، روحش شاد و یادش گرامی باد
پاسخ:
سلام و راهش پررهرو ان شاء الله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی