امامزادگان عشق

بگذار اغیار درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی شادمانه سر می کند و سرِ ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمی شناسد.بگذار اغیار هرگز درنیابند.چه روزگار شگفتی !
يكشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۵۰ ب.ظ

شهیدان سید محمدباقر و سیده بنت الهدی صدر

🖇
امروز از اون روزهاییه که برای رسیدنش خیلی منتظر موندم و صبر کردم.
ما، در پویش سی روز سی شهید، یه روزهایی رو به شهدای مناسبتی اختصاص میدیم و به معرفی اون عزیزان می‌پردازیم. و امروز سالگرد شهادت دو شهید والامقامه که شاید سالها به راحتی از کنار اسمشون گذشتیم و با مشاهده اون در تقویم‌ها، خیابون‌ها و بزرگراه‌ها و... حتی کنجکاو نشدیم که چرا و چطور به شهادت رسیدن؟!
خواهر و برادری که به تأسی از حضرت ارباب و خواهر بزرگوارشون مجدانه راه روشنگری رو ادامه دادن و پس از تحمل شرایط سخت شکنجه رژیم بعث، به فوز عظیم شهادت نائل شدن.

جا داره از دوست و نویسنده نوجوون بسیار باذوق و خوش قلم‌مون سرکار خانم «زهرا رضایی» که برای نوشتن داستان امروز، صدها ورق از زندگی این دو شهید والامقام رو مطالعه کرد تا کار زیبای امروز رو ارائه بده و پدر و مادر محترمشون که با عشق تمام، در این مسیر همراهیشون کردند قدردانی و تشکری ویژه داشته باشیم.

☀️
نام و نام خانوادگی شهید: سیدمحمدباقر صدر
تولد: ۱۳۱۳/۱۲/۱۰، کاظمین، عراق.
شهادت: ۱۳۵۹/۱/۱۹، بغداد، عراق.
گلزار شهید: نجف‌اشرف، وادی‌السلام، آرامگاه خانوادگی «شرف‌الدین»، عراق.
🌻

نام و نام خانوادگی شهیده: آمنه صدر (بنت‌الهدی)
تولد: ۱۳۱۵/۱۲/۴، کاظمین، عراق.
شهادت: ۱۳۵۹/۱/۱۹، بغداد، عراق.
گلزار شهید: نامشخص...
🌹🌹

☀️🌻
📚صدر تاریخ

نبوغ، در آغوش پدر جای گرفته بود و از بازی انگشتان بابا در موهایش لذت می‌برد.
دیگر نیاز نبود به دروغ خودش را به مریضی بزند و با لحنی شیرین بگوید: «موهایم درد می‌کند!» تا موهایش میزبان دستان پرمهر پدر شود.

چند ماهی می‌شد که عطش دوری برای بچه‌ها رفع شده بود و جایش دل‌ضعفه‌های گرسنگی، گریبان‌گیرشان کرده بود.
سربازها لحظه‌ای از درب خانه غافل نمی‌شدند و مجال خرید غذا را هم نمی‌دادند.
از وقتی پدر، مصرانه به دنبال دگرگونی عراق مانند ایران شده بود سختگیری‌ها از سوی سربازان بیشتر به چشم می‌آمد...

نبوغ یاد آن روزها افتاد که گروه‌گروه به رسم قدیم برای بیعت با پدرش به خانه‌شان پا می‌گذاشتند و حالا...
حتی وقتی بابا را از خانه بیرون بردند نیز کسی جویایش نشد.
اشک‌های گرمش روی گونه سرازیر شد؛
هنوز هم نمی‌توانست باور کند همین چند روز پیش پدر و عمه را بردند
و آنها دیگر، برنمی‌گردند...

✍🏻زهرا رضایی ۱۵ ساله ۱۴۰۲/۱۰/۲۰
👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان
🎙با صدای: رضوانه دقیقی
🎞تدوین: زهرا فرح‌پور
🌹🌹

☀️🌻
آیت‌الله «سیدمحمدباقر صدر» در دهم اسفند ۱۳۱۳ هجری قمری، در خانواده‌ای اهل علم و تقوا، در شهر کاظمین عراق به دنیا آمد.
 در کودکی پدر خود را از دست داد و در نوجوانی همراه برادرش عازم نجف‌اشرف شد و در حوزه این شهر، به تحصیل علوم اسلامی پرداخت تا به درجه اجتهاد رسید.
سپس به تربیت شاگردان و تحقیقات علمی خود پرداخت.
وی علوم اسلامی را با سبکی نو و با تحقیقات انجام یافته مطرح کرد و به طرح مسائل روز و مبتلابه جامعه اسلامی مبادرت ورزید و سیستم آموزشی جدیدی را در جهت اصلاح و پویایی حوزه بنیان نهاد.
تألیفات بسیار گرانبهای آیت‌الله صدر در علوم و زمینه‌های مختلف از جمله اقتصاد، فلسفه، تاریخ، بانکداری و ... حکایت از نبوغ و تبحر وی در علوم مختلف دارد.
سید محمدباقر در طول هفده ـ هجده سال تحصیل (از آغاز تا پایان) علاوه بر استفاده از هوش و استعداد و نبوغ فوق العاده‌اش، روزانه حدود شانزده ساعت به تحصیل و مطالعه و مباحثه و تحقیق می‌پرداخت و خودش نیز همیشه می‌گفت: «من به اندازه چند طلبه درسخوان، تلاش می‌کنم!»
 در سایه‌ی این پشتکار جانانه بود که بر همه مشکلات فائق آمد و در کسب دانش و فضیلت به مقامی عالی دست یافت و گفته‌اند که از هنگام بلوغ شرعی، خود مجتهد شده بوده و از مجتهد دیگری تقلید نکرده است.

با شروع نهضت اسلامی در ایران در سال ۱۳۴۲ شمسی با موضع‌گیری قاطع به حمایت از حضرت امام(ره) پرداخت و پس از تبعید ایشان به نجف، رابطه نزدیکی میان این دو عالم بزرگوار برقرار شد. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، رژیم بعثی عراق فشارهای خود را بر ایشان بیشتر کرد؛ اما آیت‌الله صدر با اعلام تبعیت از امام(ره) در برابر همه سختی‌ها مقاومت کرد.

مردم عراق به منظور اعلام همبستگی با شهید صدر به سوی نجف حرکت کردند؛ اما رژیم بعثی که از این قیام به وحشت افتاده بود با حمله به مردم حدود ۲۰ هزار زن و مرد را دستگیر و روانه زندان‌ها کرد. آیت‌الله صدر، روز شانزدهم رجب ۱۳۹۹ق را اعتصاب عمومی اعلام کرد و به دنبال آن مردم دست از کار کشیده و مغازه‌ها را تعطیل کردند.

فردای آن روز، عوامل رژیم بعثی، آیت‌الله صدر را دستگیر کرده و در پی این دستگیری، خواهر ایشان «سیده‌بنت‌الهدی صدر» نقش رهبری را بر عهده گرفتند.
 با اوج‌گیری اعتراضات، رژیم بعثی شهید صدر را موقتاً آزاد کرد؛ اما پس از مدتی در ۱۶ فروردین ۱۳۵۹ با حمله به منزل ایشان مجدداً وی و خواهرشان را دستگیر و به بغداد منتقل کردند.
 پس از سه روز، این دو بزرگوار در زیر شدیدترین شکنجه‌های رژیم جنایتکار بعثی به شهادت رسیدند.
🌹🌹

🌻
آمنه صدر، معروف به بنت‌الهدی و شهیده صدر (۱۳۵۷-۱۴۰۰ق/۱۹۳۷-۱۹۸۰م)، خواهر شهید سید محمدباقر صدر، از زنان نویسنده و فعال فرهنگی-سیاسی عراق در قرن چهاردهم هجری قمری بود.
او نزد برادرش سید محمدباقر صدر، شیخ زهیر الحسون و ام‌علی الحسون درس آموخته و به فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی پرداخت.
 از فعالیت‌های وی می‌توان به تشکیل جلسات خانگی دینی، نوشتن مقاله در مجله الاضواء، سرپرستی مدارس الزهراء، نوشتن کتاب، داستان‌نویسی و سرودن اشعار مذهبی اشاره نمود.
همواره در جمع زنان می‌گفت: «اسلام غریب است و دلسوز کم دارد.»
با همه وجود در راه خود تا پای جان پیش رفت.
بنت‌الهدی، به‌دنبال اعتراض به دستگیری برادرش، سخنرانی‌هایی در حرم حضرت امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام انجام داد که به تظاهرات در شهرها و کشورهای مختلفی انجامید؛ به این سبب صدام او را همراه برادرش، در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ (۲۲ جمادی الاول ۱۴۰۰)، سه روز پس از آخرین دستگیری، به گونه دردناکی به شهادت رساند.
 بنت‌الهدی صدر مانند جده‌اش حضرت زهرا سلام الله علیها مظلوم زیست، غریب شهید شد و هرگز کسی ندانست که او در کجا دفن شده است.
پس از آنکه صدام، بنت‌الهدی را به قتل رساند، در پاسخ به اینکه چرا خواهر صدر را به قتل رساندی؟ گفت:
«من قضیه حسین را تکرار نمی‌کنم. زینب بعد از برادرش، زنده ماند و یزید و آل‌امیه را رسوا کرد.»

الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون...
🌹

پیام سرکار خانم «فاطمه دوستکامی» از نویسندگان پرافتخار ادبیات حماسه و مقاومت در مورد شهیده امروز «بنت‌الهدی صدر»

مطلبی در مورد «شهیده بنت‌الهدی صدر» به قلم سرکار خانم «فریبا انیسی» یکی از نویسندگان دقیق و قدیمی حوزه ادبیات پایداری🌺

یک عمر صف جهاد برپا کردند
دین را به تلاش خویش احیا کردند
مانند حسین و زینب آنها با عشق
در معرکه، نقش خویش ایفا کردند

✍🏻فاطمه شعرا ۱۴۰۳/۱/۱۹
☀️
🌻
🌹🌹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی