شهید ناصر صادقی
🖇
دست و دل هیچکدام از بچههای نویسنده، به نوشتن داستانک برای شهدایی که کوملهی خبیث، آنها را به شهادت رساندهاند نمیرود!
حالشان آنقــــــدر بهم میریزد که قلمشان را فلج میکند!
تنها و تنها، توسل به بانوی عالمین، گرهگشایی میکند از پردهبرداری از این واقعیت تلخ و غمبار...
میزبان امروزمان را، ۴۵ ســــــال پیش، در چنین روزی، کوملهی جانی و بیرحــــــم، به همراه ۷ نفر دیگر از همراهانش، با کــــــاشی!!! سر بریده و در نهــــــایت مظلومیت، و دور از شهر و دیارشان، به شهادت رسانده است!
پدر و مادرهایشان چه آرزوهــــــا که نداشتهاند برایشان!
سرکار خانم «زهرا صادقی» نازنین، پرچمدار ترویج نهضت فرزندآوری، بانی این مهمانی است و عموی مهربانش میزبان سفرهی امروز!
در این شب قدر، «شهید ناصر صادقی» و ۷ شهید مظلوم همراهش، آمینگوی دعاهایتان!...
🏴🌙
نام و نام خانوادگی شهید: ناصر صادقی
تولد: ۱۳۳۸/۱/۱۲، تهران.
شهادت: ۱۳۵۸/۵/۲۶، پاوه، استان کرمانشاه.
گلزار شهید: یادمان شهدای پاوه.
🕯🌾
🏴🌙
📚 مثل سقا
رفته بودی آب بیاوری! برای کودکان تشنه! این اولین بار نبود که زمین این صحنه را به خود میدید! حتما آخرین بار هم نخواهد بود!
آب را روی شهر بستهاند! باید با دوستانت بروید و از راههای مخفی شهر، خود را به چشمه برسانید. بچهها تشنهاند...
کاش تا چمران برسد شهر سقوط نکند... کاش دست کومله، هرگز به شما نرسد...
اما نه! کوملهی بیرحم، دندان تیز کرده تا هر هشت نفر شما را، به زجرآورترین شکل ممکن، اسیر و شکنجه و بعد هم، شهید کند.
برای تو، توهین و تحقیرشان اهمیتی ندارد. بار اولت نیست؛ قبلا هم به فرمان امام و برای برهم نزدن نظم و امنیت، سکوت کردهای و دم نزدهای... همان موقع که در دانشگاه، محافظ دانشجوها بودهای و حالا هم، محافظ مردم این شهر...
اما اینبار، نجوای یا زهرا و یا حسینتان، در آخرین ثانیههای زندگی زمینی، گوش فلک را کر میکند...
کاش چمران زودتر میرسید؛ کاش برای آخرین بار، آب را به بچهها رسانده بودید؛ اما... عیبی ندارد. این اولین بار نیست که امید کسی ناامید میشود...
✍🏻رضوانه دقیقی ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
👩🏻💻طراح: زینب دباغ
🎙با صدای:
🎞تدوین: زهرا فرحپور
🕯🌾
🏴🌙
ناصر صادقی یکی از همان ۸ نفر بود. او در دوازدهمین روز سال ۱۳۳۸ در محله تجریش تهران، زاده شد. پدرش علی و مادرش زهرا نام داشت. تا سوم متوسطه، تحصیلاتش را ادامه داد و پس از پیروزی انقلاب، جذب سپاه شد. جثه درشتی داشت به همین خاطر جزء نیروهایی شد که مسئولیت حفاظت از دانشگاهها را بر عهده داشتند.
بسیار صبور بود و به مهربانی شهرت داشت. فرامین حضرت امام(ره) را سرلوحه رفتار و اعمالش میدانست و هرگز از آن تخطّی نمیکرد.
در آن زمان که مارکسیستها هنوز در دانشگاه، صاحب کرسی و به دنبال ایجاد تشنج و بینظمی در محیط دانشگاه بودند او به دستور ولی زمانه خویش که «مانع از هر نوع درگیری و نزاع در جامعه باشید؛» هرگونه هتک حرمت، توهین و جسارت آنها را نادیده میگرفت و سکوت میکرد تا به خدای خود نشان دهد چگونه مطیعِ محضِ ولیِّ زمانهی خویش است.
🕯🌾
🏴🌙
شهر پاوه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به پایگاه نیروهای ضدانقلاب تبدیل و بسیار ناامن شده بود.
عده قلیلی از نیروهای سپاه که شمارشان به ۱۰ نفر هم نمیرسید بهعنوان آخرین نفرات باقیمانده از نیروهای نظامی مستقر در شهر، مسئولیت حفظ شهر و مال و جان مردم بیدفاع را به عهده گرفته بودند.
کومله، شهر را اشغال کرده و آب را روی مردم بسته بود.
آن چند نفر مدام به مرکز، بیسیم زده و درخواست کمک و اعزام نیرو میکردند. مهماتشان تمام شده بود و جز اسلحه کمری، سلاح دیگری برای دفاع نداشتند. ماه مبارک رمضان بود و فشار گرسنگی و تشنگی بر آنها بیشتر نمود داشت. در این فاصله از راههای فرعی و مشخص شده توسط خودشان، با دبههای پلاستیکی برای مردم شهر از چشمه، آب میآوردند تا کمی از اضطراب و وحشتی که روی شهر، سایه افکنده بود کاسته شود.
اوضاع شهر وخیم بود و همچنان کمکی از ستاد فرماندهی ارسال نمیشد.
قبل از دستور حضرت امام مبنی بر شکستن محاصره پاوه و اعزام دکتر مصطفی چمران برای برگرداندن آرامش به شهر، آن چند نفر برای نگهداشتن پاوه، مقاومت بسیاری کردند اما سرانجام به دست کوملهی خبیث، اسیر، و به وضع اسفباری شکنجه شدند و سرانجام در ۲۶ مردادماه ۱۳۵۸، مصادف با شب بیست و یکم رمضان با دهان روزه به شهادت رسیدند.
به گفته مردم بومی منطقه، افراد کومله، دهان این سربازان جان برکف را با آهک پر کرده و سپس سرهایشان را با کاشی بریده، بدنهای مطهرشان را متلاشی کرده و به وضع فجیعی کشته و همانجا رها کرده بودند.
البته که خون پاکشان بیثمر نماند و پس از آن تلاشهای دکتر چمران و یاران غیورش باعث آزادی شهر پاوه شد.
🕯🌾
🏴🌙
به دستور حضرت امام(ره) و البته خواست مردم قدردان پاوه، پیکر آن شهدا در آن محل به جا ماند و زیارتگاهی در محل شهادت آن سربازان شجاع، بهعنوان نماد مقاومت بنا شد تا خاطره جوانمردی و رشادتهای آن بزرگمردان تاریخ، تا ابد بر تارک پاوه و ایران عزیز بدرخشد و آن مکان، اولین محل یادمان شهدا در کشور شناخته شود؛ تا نسلهای بعد بدانند آزادی و آزادگیشان را مرهون خونهای چه دلاورمردانی هستند.
🕯🌾
اسامی شهدای یادمان مقاومت پاوه به این شرح است:
شهیدان
🌷«احمد انصاری»
🌷«ناصر صادقی»
🌷«علی رمضانپور»
🌷«حمید پاشازاده»
🌷«سیداحمد حسینی»
🌷«طهماسب وندالوند»
🌷«سیاوش وصال»
🌷«محمد عسگری قمی»
🏴🌙🕯🌾
🌺شادی روح والامقام شهدای مظلوم مقاومت پاوه صلوات🌺
🏴🌙
بانو «زهرا صادقی»، همسر دکتر «داوود منیری»، مادر ۱۰ فرزند در گفتگو با سیروز سیشهید🎤
عموی من بود و دایی همسرم. من به دنیا نیامده بودم که شهید شد ولی همسرم در بچگیاش با او عیاق بود. ما سه تا عمو یا به اصطلاح دایی داشتیم؛ اما همسرم همیشه میگوید: «داییناصر از همه دلسوزتر و دوستداشتنیتر بود.»
به گفته بزرگترها هوای خواهر و برادرش را خیلی داشت و نمیگذاشت آب توی دلشان تکان بخورد. به بهانه احوالپرسی برایشان خرید میکرد و به دیدنشان میرفت.
مادرهمسرم برایم تعریف میکند که: «آن زمان خیاطی میکردم. گاهی فشار کارِ خانه خستهام میکرد. برادرم میآمد کنارم مینشست و از من میخواست اجازه بدهم او دسته چرخ خیاطی را بچرخاند تا دستهایم کمی استراحت کند.»
افسوس و صد حیف که خاطرات من با عموناصر همیشه در حد قاب عکسی بیشتر در ذهنم باقی نمانده است...
🕯🌾
با زبان روزه رفتی، تا که آبآور شوی
مثل سقا جان سپاری، تشنه لب پرپر شوی
سرجدا در کربلای پاوه با یاران خویش
سربلند اما، تو پیش آن شه بیسر شوی
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 🌷
✍🏻ملیحه بلندیان ۱۴۰۳/۱/۱۲
🕯🌾🏴🌙
مخصوصا این هشت شهید که مظلومانه به شهادت رسیدند