امامزادگان عشق

بگذار اغیار درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی شادمانه سر می کند و سرِ ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمی شناسد.بگذار اغیار هرگز درنیابند.چه روزگار شگفتی !
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳، ۰۹:۵۵ ب.ظ

شهید علی‌اکبر بنی‌عامری

🖇
سرکار خانم «مریم شاهینی»، از فعالان عرصه جمع‌آوری تاریخ شفاهی شهدای استان سمنان است. خواهرش هم همراه اوست. ساکن یکی از روستاهای اطراف شاهرود است و با وجود داشتن سه دختر کوچک، اما همچنان در این مسیر، پرتلاش فعالیت می‌کند.

برادر همسرش طلبه «شهید علی‌اکبر بنی‌عامری» در ۱۷ سالگی در عملیات بدر مفقودالاثر شده و سال‌ها خانواده را در فراق خویش سوزانده است.
آنچه امروز از این شهید والامقام می‌خوانید و می‌شنوید حاصل تلاش این بانوی فرهیخته است.

🏴🦋
نام و نام خانوادگی شهید: علی‌اکبر بنی‌عامری
تولد: ۱۳۴۶/۴/۱، روستای خیج، شهرستان بسطام، استان سمنان‌.
شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۵، طلائیه، عملیات بدر.
گلزار شهید: گلزار شهدای روستای خیج.
🌺

🏴🦋
📚صبر به‌ راستی

دستش را که بر شانه‌هایم گذاشت، پشتم گرم شد. باز هم گلایه کرد:
- مادر! مگر نگفتم صبر داشته باش خدا صابران را دوست دارد.؟
نشسته بودم و به باغ روبرویم نگاه می‌کردم. لبه‌ی چادرم را جلو کشیدم. لب‌هایم لرزید. آخر علی‌اکبرم فقط ۱۷ ساله بود. هنوز ریش‌هایش درنیامده بود که مرد شد. طلبه شد؛ عارف شد؛ عاشق شد. من مادرم دیگر! چطور هر روز اشک نریزم؟! اصلا چطور باور کنم شهید شده‌است؟! حتی پیکری ندارد که به قلبم فشارش دهم. پس کجا رفت؟! علی اکبر! علی اکبر!...
باز هم از خواب پریدم. پشتم هنوز گرم بود.
سراغ برگه‌های وصیتنامه‌اش رفتم. کاغذ تاخورده را باز و به چشمم نزدیک کردم. انگشتم روی خطوط رفت تا رسید به:
«مادر جان! صبر تو باید مثل صبر زینب کبری باشد... ما به‌راستی جنگیدیم و به‌راستی شهید شدیم. اگر می‌خواهی من راحت باشم باید با صبرت درس بدهی به ایادی استکبار...»
اشکم را پاک می‌کنم و دست‌خطش را به قلبم فشار می‌دهم. بوی همان باغ خواب‌هایم را می‌دهد.
۱۲ سال طول کشید تا پلاک و مشتی استخوانش را آوردند.

✍🏻سوده سلامت ۱۴۰۲/۱۱/۱۳
👩🏻‍💻طراح: مطهره‌سادات میرکاظمی
🎙با صدای: الهام گرجی
🎞تدوین: زهرا فرح‌پور
🌺

🏴🦋
شهید علی‌اکبر بنی‌عامری فرزند حسین در اولین روز تابستان سال ۱۳۴۶ در خانواده‌‌ای کم‌بضاعت در روستای خیج شهرستان بسطام متولد شد.
دوران کودکی را در دامن پاک مادری گذراند که عشق به امام حسین علیه‌السلام را عصاره جانش ساخت.
مقطع ابتدایی و راهنمایی را در همان روستا به اتمام رساند و با توجه به علاقه‌ای که به اهل‌بیت علیهم‌السلام و علوم دینی داشت روانه حوزه علمیه شاهرود شد. پس از مدتی تحصیلاتش را حوزه علمیه قم ادامه داد.
او واقعا مدافع انقلاب بود و در تبلیغ دین نقش مؤثری داشت؛ به طوری که وقتی به روستا برمی‌گشت در دعای کمیل و توسل شرکت می‌کرد و به ارشاد دوستانش می‌پرداخت.
علاقه‌ی شدیدی به حضرت امام و فرامینش داشت. به همین منظور درس را رها نمود؛ لباس بسیج پوشید و در واحد تبلیغات سپاه میامی شروع به کار کرد.
بعد از مدتی دوباره از طریق سپاه شاهرود به کردستان اعزام شد و در جبهه هم به فعالیت تبلیغاتی خود ادامه داد.
او هر بار پس از اتمام مأموریتش به روستا مراجعت می‌کرد. چند روزی را در روستا در کنار خانواده خود می‌گذراند و با آگاه شدن اعزام گردان کربلا آماده اعزام به جبهه می‌شد.
 او مدت دو ماه و چند روز را در جبهه جنوب بود تا اینکه در عملیات بدر شرکت و قهرمانانه تا آخرین لحظات در مقابل سپاه کفر ایستادگی کرد و با صدامیان کافر جنگید و سرانجام در بیست و پنجمین روز از اسفندماه ۱۳۶۳ با نثار خون پاکش در راه پیروزی اسلام به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
بدن مطهرش در منطقه دجله مفقودالاثر شد و پس از گذشت ۱۲ سال دوری از آغوش خانواده به وطن بازگشت.
پدر و مادرش هم پس از سال‌ها تحمل درد و رنج دوری، دار فانی را وداع گفته و به وصال فرزند خویش رسیدند.

گفتنی است او خواهرزاده‌ی سردار شهید حسین عرب‌عامری معروف به اخوی عرب، فرمانده گردان کربلا است. ایشان نیز در عملیات والفجر ۸ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🌺

پای صحبت‌های شیرین مادر مرحومه شهید🎤

🏴🦋
گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید علی‌اکبر بنی‌عامری📝
 
...ای مردم! مسجدها را خالی نگذارید.
جلوی توطئه منافق را بگیرید و نگذارید که منافقین در شما رخنه ایجاد کنند و باعث شوند که به اسلام لطمه وارد شود. ای عزیزان از تفرقه بپرهیزید؛ غیبت نکنید؛ تهمت نزنید... دعای ندبه برقرار کنید.
اگر چیزی از بنده دیده‌اید مرا عفو کنید.
به خانواده‌های شهدا سر بزنید... به خانه‌ی اسراء و مفقودین بروید و به پدر و مادرشان دلداری دھید. نگذارید دل آنها تنگ شود.

چند سخن دارم با پدرم!
پدرم می‌دانی که ۱۶ سال برای من زحمت کشیدی
بدان که امانتی بودم در نزد شما و هم اکنون که خداوند بخشنده مرا از دست شما گرفته است
بدانید از خودش بودم و به‌سوی خودش رفتم.
ان‌شاءالله در آن دنیا باز همدیگر را خواهیم دید و ان‌شاءالله که راه تمامی شهدا را ادامه خواهید داد و با صبر و بسیار قوی تن به ذلت و خواری ندهید...
شما باید الگویی باشید پیش مردم، چه از نظر اخلاقی و چه سیاسی... باید صابر باشید؛ چون اباعبدالله و علی علیهماالسلام که پسران خود را از دست دادند و صبر کردند...
من که به جبهه آمده‌ام آگاهانه بوده؛ نه از کسی تقلید کرده‌ام و نه برای چیزی؛ فقط برای رضای او ادای تکلیف بوده و غیر از این نیست.
به امید دیدار در آخرت.

چند سخن با مادرم!
مادرم! تو مانند حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها مرا پروراندی... صبر تو هم باید مثل صبر زینب کبری(س) بوده باشد. اخلاقت باید نمونه باشد.
مادر جان اگر بدی دیده‌ای باید به خوبی‌هایت ببخشی.
مادر جان! اگر می‌خواهی من راحت باشم باید درسی بدهی به ایادی استکبار با صبرت که خودشان به زانو در آیند...

چند پیام به رهبر
ای رهبر! بدان که من تا آخرین جان در مقابل
ایادی استعمار ایستادم و اداء به تکلیف کردم و جان خود را که خداوند باری تعالى به ما امانت داده بود در راهش دادم.
امام ما! ما مانند اهل کوفه نبودیم و ان‌شاء‌الله نخواهیم بود.
ما تا آخرین قطره خونی که در رگ‌هایمان جاری است می‌جنگیم و خودمان را در گرو ایادی استعمار و بعثیون و صهیونیست‌ها قرار نمی‌دهیم و شکر می‌کنیم از این که خداوند باری تعالی‌ چنین نعمت بزرگ رهبری را به‌ ما اعطا نمود.
با آگاهی شما بود که بر دهان طاغوت زدیم و طاغوت و طاغوتیان را زیر چکمه‌های خود له کردیم و هم اکنون با آگاهی شما و با یاری خداوند {و} حضرت حجت بن‌الحسن‌العسکری عجل‌الله‌تعالی فرجه‌الشریف بر دهان بعثیون می‌زنیم و چنان می‌زنیم که دیگر از جای خود بلند نشوند...

۶۳/۱۲/۱۶
🌺

دست‌نوشته‌ی شهید علی‌اکبر بنی‌عامری

ای روشنای خانه امید، ای شهید
ای معنی حماسه جاوید، ای شهید
چشم ستارگان فلک از تو روشن است
ای برتر از سراچه‌ی خورشید ای شهید

نجابت است که می‌بارد از سر و رویت
شجاعت است که داده، توان به بازویت
چگونه دل بکند از جمال تو، مادر
که بافته دل خود را به تار گیسویت

✍🏻فاطمه شعرا ۱۴۰۳/۱/۱۱
🏴🦋🌺

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی