امامزادگان عشق

بگذار اغیار درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی شادمانه سر می کند و سرِ ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمی شناسد.بگذار اغیار هرگز درنیابند.چه روزگار شگفتی !
دوشنبه, ۷ فروردين ۱۴۰۲، ۰۵:۱۴ ق.ظ

شهید کامل هلالی مجد

🌙
نام و نام خانوادگی شهید: *کامل هلالی مجد سواری*
تولد: ۱۳۳۵/۱۰/۱۱، رُفَیِّع، شهرستان دشت‌آزادگان، خوزستان.
شهادت: ۱۳۹۶/۱۲/۹، دیوانیه عراق.
گلزار شهید: اهواز، بهشت‌آباد، قطعه علما.
🦋




🌙🎥
📚 *چند قدم تا بهشت*

در میان انبوه جمعیت باشکوه زائران، هیچ‌کس نمی‌دانست که روحانی متواضع، شیرین‌زبان و بذله‌گو؛ علی رغم هیبت رزمی و جنگاوری‌اش مثل خنکای نسیم صبح، پرنشاط و سبکبال و مثل گل‌های نرگس، مهربان و صبور است.
هیچ‌کس نمی‌دانست که او چه تلاش‌ها که نکرده تا مسیر زیارت اربعین در هیاهوی کینه‌ها و دشمنی‌ها هموار شود.
صدای سرفه‌هایش مرا به خود آورد. هروقت این صدا را می‌شنیدم قلبم می‌لرزید. سرفه‌های آغشته به خون که یادگار ایام جوانی و جراحت شیمیایی‌اش بود!
نگران، نگاهش کردم و چشم در چشمش شدم. لبخندی زد و کوله را جابجا کرد و با خوشحالی گفت: چیزی نمانده به عمود ۱۴۰۷ برسیم.
پدرم چشم به راه داشت تا گنبد نورانی آقایش را ببیند و من چشم به چهره صبور او داشتم.

سرانجامِ این همه صبر و استقامت پدرم، شد حلقه‌ی وصل میان ایران و عراق.
و جانش را هم در همین راه گذاشت...

✍🏻زهرا دشتیار ۱۴۰۱/۱۱/۳۰
👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان
💻تدوین: زهرا فرح‌پور
🎙با صدای: فاطمه شعرا
🦋

🌙
روحانی مجاهد شهید حجت‌الاسلام والمسلمین کامل هلالی مجد، یازدهم دی سال ۱۳۳۵ در شهر رُفَیِّع از توابع شهرستان دشت آزادگان، در استان خوزستان به دنیا آمد.
 فرزند ارشد خانواده بود. «کامل» به دلیل نداشتن امکانات تحصیلی مجبور بود هر روز در گرما از رفیع به هویزه برود و در کنار آن به پدر خود در امر کشاورزی کمک کند.
با آغاز ندای ابراهیم بت‌شکن زمان امام راحل(رضوان‌الله‌علیه) دوران جدیدی برایش رقم خورد. در این زمان با پخش کردن اعلامیه سخنان امام و جمع کردن جوانان شهر به سمت اهواز جهت شرکت در تظاهرات علیه شاه، باعث شد که با جوانان انقلابی زیادی آشنا شود.
با شروع حملات صدام، گروه ۲۵ نفری چریکی مسلح تشکیل داد و از رفیع به سمت هویزه راهی شد. بعد از ورود به هویزه با استقبال گرم دکتر مصطفی چمران روبرو گردید که وی همانجا او را به عنوان فرمانده محور سوسنگرد منصوب کرد.
کامل هلالی مجد به عنوان یکی از نیروهای شهید حسین علم‌الهدی نیز به فعالیت خود در جبهه ادامه داد. می‌توان او را یکی از رزمندگان بی‌بدیل دانست؛ چرا که با شجاعت در تمام عملیات‌ها در طول هشت سال جنگ تحمیلی شرکت کرد و در یکی از بمباران‌های شیمیایی به درجه جانبازی نائل شد.
🦋

🌙
 بعد از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه، مشغول تحصیل در حوزه شد و با توجه به تجربه چند ساله در جنگ، در قسمت تبلیغات به فعالیت‌های خود ادامه داد.
سال ۶۸ آغاز مأموریت‌هایش به لبنان بود و در این سفرها با سران ارشد حزب‌الله لبنان و سیدحسن نصرالله دیدار و مذاکره می‌کرد.
پس از سقوط صدام ملعون، به عنوان رایزن فرهنگی و حلقه وصل دولت ایران و عراق فعالیت‌هایش را ادامه داد که از ثمرات آن می‌توان به تسهیل امور زائرین اربعین و کمک به تشکیل گروه حشدالشعبی اشاره کرد.
🦋

🌙
شهید هلالی مجد از زبان پسرش:🎤

«پدرم هیچ وقت حاضر نشد جراحت‌هایی را که از زمان جنگ بر تنش نشسته را در کارنامه‌اش قرار داده و حتی اسمی از آن آورده شود.
در بین خصوصیات شیخ کامل، بیش از همه چیز شجاعت و جسارتش به چشم می‌آمد. در جبهه‌های دفاع مقدس و دفاع از حرم با مواجهه با دشمنان در معرکه با صلابت ورود می‌کرد؛ کار را تا انتها پیش می‌برد و هرجا اشکال یا ایرادی می‌دید به راحتی از آن انتقاد می‌نمود تا کار به نحو احسن پایان پذیرد.

ایشان در روز چهارشنبه ۹ اسفند ماه ۱۳۹۶ پس از پایان جلسه کاری با رایزن فرهنگی کشورمان در بغداد، جهت ارائه گزارش، در مسیر برگشت به محل خدمت خود، در منطقه دیوانیه عراق بر اثر سانحه تصادف دار فانی را وداع گفت و به شهادت رسید.»
🦋

پیام تسلیت سردار سلیمانی به خانواده روحانی مجاهد اهوازی شیخ کامل هلالی مجد📃
«ایستادگی و مقاومت در راه خدا افتخاری است که نصیب هرکسی نخواهد شد و همچنان هجرت در راه خدا و جهاد فی‌سبیل‌الله فوزی عظیم و افتخاری جاویدان است که حق‌تعالی در طول چند دهه از عمر پر برکت روحانی مجاهد و خستگی ناپذیر و عالم متعهد و مخلص حجت‌الاسلام و المسلمین شیخ کامل هلالی مجد(سواری) شامل حالش نموده و عاقبت در مسیر خدمت مخلصانه و نشر تبلیغ و فرهنگ ناب اسلام به لقای معبود پیوست و مصداق آیه وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّه گشت.»🌙🦋

🌙
گفتگوی سی‌روز سی‌شهید با مریم هلالی مجد فرزند شهید🎤

 پدرم در اولین پیاده‌روی اربعینش من را هم با خود برد. در طول راه خیلی هوای مرا داشت و از خاطرات گذشته‌اش برایم تعریف کرد. می‌گفت تک‌تک قدم‌هایی که برمی‌دارم را به کسانی که قادر نیستند در این پیاده‌روی شرکت کنند هدیه می‌کنم. به کسانی که دستشان از دنیا کوتاه شده است و به شهدا.
پدرم روحیه لطیفی داشت. خیلی عاشق مادرش بود. احترام خاصی هم برایش قائل بود. هروقت می‌خواست به مأموریت کاری برود حتما به دیدن او می‌رفت و بعد از بازگشت هم دوباره به او سر می‌زد.
 وقتی می‌دید عده‌ای در پیاده‌روی، مادرشان را به همراه آورده‌اند غبطه می‌خورد و‌ می‌گفت: «کاش می‌شد من هم می‌توانستم مادرم را بیاورم.» مادربزرگم سکته کرده بود. قادر به راه رفتن نبود. پدرم همیشه می‌گفت: «برایش کم نگذارید. هرچه می‌خواهد برایش مهیا کنید.»
همیشه عاشق شهادت بود و می‌گفت: «می‌شود روزی هم من شهید بشوم؟!» اصلا همین توجه خاص و احترام به مادرش بود که باعث شد به آرزویش که شهادت بود برسد.
🦋

فرازی از وصیت شهید📝
 زیرپرچم این انقلاب و با رهبری حضرت امام خامنه‌ای، ایستادگی و از فرمایشات ایشان تبعیت کنید.
من تا آخرین قطره خونم جانم را فدای این انقلاب و این نظام می‌کنم. این نظام مقدس است شاید عوامل ناآگاه و مریض و مغرض دست به خرابکاری بزنند اما اصل و ریشه این انقلاب مقدس است و با خون شهدا آبیاری شده است.
🌙🦋



صدای سرفه سرخ تو حجت است برایم

که تا همیشه فقط بال، سوی تو بگشایم
غم مقدسی از تو انیس من شده هر دم
پدر، عزیز دو چشمم، دعا نما تو برایم

✍🏻فاطمه شعرا
🌙🦋

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی