امامزادگان عشق

بگذار اغیار درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی شادمانه سر می کند و سرِ ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمی شناسد.بگذار اغیار هرگز درنیابند.چه روزگار شگفتی !
يكشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۷:۰۰ ب.ظ

شهید عبدالله معیل

🏴🕯
نام و نام خانوادگی شهید: عبدالله معیل
تولد: ۱۳۳۲/۶/۲، قم.
شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۵، منطقه فاو، عملیات والفجر ۸.
گلزار شهید: قم، گلزار علی‌ابن جعفر علیه‌السلام، قطعه ۸، ردیف ۹، شماره ۲۴۱.
🦋

🏴🕯
📚 *عبد خدا*

نمازش که تمام شد برگشت و به مادرش که سر سجاده به نقطه‌ای خیره مانده بود گفت: «مامان خوبی؟ چیزی شده؟»
_ نه پسرم! داشتم به گذشته‌های سختمون فکر می‌کردم. به نذر و نیازهایی که کردم تا تو رو از خدا بگیرم، به یتیمی تو، به روزای تنگدستی‌مون...
مادر نگاه خندانش را رو به پسرش برگرداند و گفت: «عبدالله! درسته که برات هم مادر بودم هم پدر؛ اما خیلی چیزا ازت یاد گرفتم که به همه اون سختی‌ها می‌ارزه. می‌دونی پسرم! همیشه این بزرگترا نیستن که کوچیکترا رو تربیت می‌کنن‌...»
عبدالله وسط حرف مادر پرید و گفت: «مامان! با من شوخی نکن!»
_نه مادر! مثلا همین نماز شب! یادته چقدر بهم اصرار می‌کردی بخونمش! هر روز برام از فوایدش یه دلیل می‌آوردی‌! گفتم سختمه، من دیگه پیر شدم؛ گفتی دو دفعه بخونی عادت می‌کنی. عبدالله! من نماز شبمو از تو دارم!»
عبدالله خم شد. پر چادرنماز مادرش را گرفت و به چشمانش کشید. آن را بوسید و گفت: «من هم هرچی دارم از دعای خیر شماست مامان؛ شما هم برای شهادتم دعا کن.»


✍🏻 🎙*رضوانه دقیقی* ۱۴۰۰/۱۲/۱۶ @rezvan_daghighi
👩🏻‍💻طراح کلیپ: مطهره سادات میرکاظمی
💻تدوین: زهرا فرح‌پور @z_farahpour
🦋

🏴🕯
🟣 شهید عبدالله معیل در دومین روز از شهریورماه سال ۱۳۳۳، در شهر مقدس قم، چشم به جهان گشود.
تک فرزند خانواده بود. مادرش بچه‌دار نمی‌شد و برای به دنیا آوردن او به حضرت عبدالعظیم متوسل شده و ۱۱ شب در حرم حضرت خوابیده بود. نیت کرده بود اگر نوزادش سالم به دنیا بیاید اسمش را عبدالله بگذارد. وقتی هم که باردار شده بود مرتب به مجالس روضه می‌رفت و نذرهای فراوان می‌کرد تا اینکه ظهر روز ولادت امام حسین علیه‌السلام عبدالله به دنیا آمد.

⚫️ عبدالله دوساله بود که پدر خود را از دست داد. مادرش او را با تنگدستی و مشقت بسیار بزرگ کرد.

🔵 در زمان دبیرستان در حین تحصیل و کار، مبارزه علیه نظام ستم‌شاهی را رها نمی‌کرد. تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد.
در جلسات سخنرانی اساتید حوزه از جمله مرحوم آیةالله مشکینی شرکت می‌کرد.
از آنجایی که علاقه فراوانی به امام امت داشت، نوارهای امام را گوش می‌داد و آن را به دیگران توصیه می‌کرد.
افکار و خط امام را بدون هیچ ترسی ترویج می‌کرد و در همان حال با خرافات و شرک و طاغوت مبارزه می‌نمود.

🟢عبدالله معیل چون مسئولیت سرپرستی خانواده را به عهده داشت، لذا برای تامین معیشت خود و مادرش در یکی از دفاتر اسناد رسمی کار می‌کرد. در همین کار مردم را نسبت به اعمال و قوانین ضداسلامی رژیم آگاه می‌نمود.

🟡در سال ۱۳۵۲ اقدام به تاسیس یک انجمن اسلامی در جهت جذب جوانان به اسلام و مبارزه علیه رژیم طاغوت تحت عنوان «آل محمد» نمود که بسیار جلسه با برکتی بود و هنوز هم جلسات آن انجمن برقرار است.

🟠بعد از آن با یک خانواده مذهبی وصلت نمود که نتیجه این پیوند، دو فرزند به نام‌های محمدعلی و محمدحسین بود.

🟤 بعد از پیروزی انقلاب، پاسداری را بر دیگر مشاغل ترجیح داد و در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شد. مدت ۹ ماه در جبهه حضور داشت و مسئولیت واحد بسیج لشکر علی‌ابن‌ابی‌طالب علیه‌السلام را به عهده گرفت.

🟢 خود را ملزم به خواندن قرآن می‌دانست. با صدای بلند قرآن می‌خواند تا فضای خانه را برای مأنوس کردن کودکانش با این کتاب آسمانی مهیا کند. خود نیز در آیات آن تدبر نموده و آن را در زندگی به کار می‌بست.
به نماز هم اهمیت زیادی می‌داد. تا می‌توانست فرزندانش را به مسجد می‌برد.
مادرش می‌گفت: «عبدالله نماز شب می‌خواند و در بین نماز شهادت را طلب می‌کرد.»

⚪️ ایشان متعهد و با تقوا، پرهیزکار و مدافع اسلام بود. دنیا و مسائل دنیوی، در نظرش پست و بی‌ارزش جلوه می‌کرد. روح بلند او با دعاهای کمیل، ندبه و توسل عجین بود.

🔴 و سرانجام در تاریخ ۶۴/۱۱/۲۵ در منطقه فاو، در حالی که پیکر مطهر شهیدان عملیات والفجر۸ را برای انتقال به عقب آماده می‌کرد، در معراج شهدای اروند با اصابت ترکش خمپاره دشمن، خود نیز با خیل شهیدان همراه شد و روح بلندش به آسمانیان پیوست.
🦋

🏴🕯
📖خاطره

با هم می‌رفتیم جمکران. برایمان صحبت می‌کرد. می‌گفت: «نمازتان را با تفکر بخوانید. روی کلمات آن دقت کنید. لقلقه زبان نباشد.»
می‌گفت: «در نماز امام زمان، ۱۰۰ بار می‌گویند
"ایاک نعبد و ایاک نستعین"؛ می‌دانید یعنی چه؟ آیا واقعاً خدا را می‌پرستید یا نه؟! ما در عمل و غیر از خدا، همه را می‌پرستیم و به هزار شکل از دیگران کمک می‌خواهیم؛ ولی از خدا نه! آیا مال و ثروت و زن و فرزند و ... را به جای خدا نمی‌پرستیم و برایمان اهمیتش بیشتر نیست؟!»

🎤راوی: آقای حسن محمدی، دوست شهید
🦋

🏴🕯
*قسمتی از وصیت‌نامه‌ شهید:* 📝

 "... مطلبی با خانواده‌ام دارم؛
🌸 مادر عزیزم که هم برایم پدر بودی، هم مادری مهربان و بردبار و رنج کشیده؛ می‌دانم که پدرم دعا کرد که من بمانم تا به جای او به تو خدمت کنم؛ افسوس که در طول این مدت که با تو بودم، نتوانستم حق تو را ادا کنم. کوتاهی مرا ببخش. هر چند نمی‌شود حق مادر را ادا کرد. خداوند إن‌شاءالله فرزندان مرا برایتان نگه دارد تا جای من خدمتگزار شما باشند.

🌸اما همسرم، مرا در این راه یاری کرد. خداوند تا پایان عمر ثابت قدم تو را نگه دارد و از فرزندان نمونه مسلمانانی بسازی که دیگران به آن حسرت بخورند و برای موفقیت در این راه باید در تربیت آنان کوشا باشی که تو را آنگونه می‌بینم.
در انتخاب دوست برایشان دقت کنید؛ آنان را به مسجد عادت دهید و از اسلام و قرآن و اهل‌بیت برایشان زیاد بگویید تا ساخته شوند.
در مورد شهادت من افتخار کنید که اگر اجلم در خارج از جبهه اتفاق می‌افتاد و به مرگ طبیعی می‌رفتم دیگر اینگونه نبود که الان نزد خداوند روسفید هستید. بدانید که خدا در قرآن و امام علی(علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه می‌گویند که اجل هرکس مشخص شده است؛ بنابراین جای نگرانی نیست و بدانید نزد خداوند باری تعالی اجر عظیم دارید.

🌸در مورد فرزندان، علی جان و حسین جان:
 إن‌شاء‌الله راه پدرتان را که اسلام است ادامه دهید تا پدرتان خوشحال گردد و در مورد مادرتان و مادر خودم به شما سفارش می‌کنم که احترامشان را نگه دارید و خدمتگزارشان باشید تا سربلند و عزیز باشند.📝

🦋

روحش شاد و نام و خاطرش همواره جاوید باد.🕯🏴

هرآنچه از دارایی ام بود،
با عشق او تقسیم کردم

عبد خدا فرزند من شد،
اورا ولی تقدیم کردم

بالابلندم هدیه ام بود
او شد تمام روزگارم

حالا تمام عمر خود را،
در قاب دل ترسیم کردم


✍🏻ملیحه بلندیان
🕯️🏴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی