امامزادگان عشق

بگذار اغیار درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی شادمانه سر می کند و سرِ ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمی شناسد.بگذار اغیار هرگز درنیابند.چه روزگار شگفتی !
جمعه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۱، ۰۱:۱۲ ب.ظ

شهید سیدجلیل موسوی

🍎
نام و نام خانوادگی شهید: سیدجلیل موسوی اسماعیل‌پور
تولد: ۱۳۳۸/۶/۲۰، تهران.
شهادت: ۱۳۶۷/۵/۵، اسلام‌آباد غرب، عملیات مرصاد.
گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلام‌الله‌علیها، قطعه ۴۰، ردیف ۲۹، شماره ۲.
🌸

🍎
📚 *اقتدا به امام*

فرمانده از بچه‌ها خواست یکی برای رساندن مهمات به بچه‌های خط داوطلب شود. سید قبول کرد. جاده در تیررس مستقیم دشمن بود؛ گلوله و خمپاره از هر سو به سمتش شلیک می‌شد.
او بی‌واهمه نعره می‌کشید و با سرعت جاده را می‌شکافت. با هر زحمتی بود خود را به رزمندگان رساند.
فرمانده با لبخندی تحسین‌آمیز دستی بر شانه‌ی سید زد و گفت: "مرحبا مَرد. مرگ را سَر بُریدی."
در مسیر برگشت، ایستاد تا تعدادی جنازه که روی زمین افتاده بود به پشت خط منتقل کند، عده‌ای از مجروحین و شهدا را به ماشین انتقال داد.
ناگهان جنازه‌ای که با صورت به زمین افتاده بود توجهش را جلب کرد. خم شد تا او را برگردانَد. جنازه، یکی از زنان منافق بود. آن ناپاک به چشم برهم‌زدنی عریان شد. سید چفیه‌اش را روی صورتش کشید. فریاد یا حسینش بلند شد. پژواک صدایش در جاده می‌پیچید و رعب و وحشت را در دل دشمن بیشتر می‌کرد. تعداد دیگری از منافقان دورش حلقه زده و او را اسیر کردند.
یکی از ملعونین خنجری بر پهلوی او فرو برد. سید دست را به پهلو گرفت و خون درون مشتش را به محاسنش مالید. اثری از ترس و ناامیدی در چهره‌اش دیده نمی‌شد. لب‌هایش می‌خندید. صورتش را سمت قبله گرداند؛ دست بر سینه گذاشت و سلام داد.
 دشمن عصبانی دست‌هایش را زنده زنده از بدنش جدا کرد. هیچ تغییری در چهره‌ی سید دیده نمی‌شد. صورتش را هدف گرفتند و سر مبارکش را از قفا بریدند و بدن پاکش را مُثله کردند.
و آن روز خون به ناحق ریخته‌ سید جلیل موسوی در رگ‌های رزمندگان جوشید و پیروزی حق بر باطل در عملیات مرصاد را امضا کرد.

✍🏻 *عاطفه قاسمی* ۱۴۰۰/۱۱/۱۷
👩🏻‍💻طراح کلیپ: مطهره‌سادات میرکاظمی
💻تنظیم و تدوین: زهرا فرح‌پور @z_farahpour
🌸

🍎
در بیستم شهریور ۱۳۳۸، در تهران چشم به جهان گشود. تا ششم ابتدایی درس خواند.
مکانیک بود. سال۱۳۵۳ ازدواج کرد و بعد از آن صاحب سه دختر شد. همسرش باردار بود که به شهادت رسید. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. او از جمله رزمندگانی بود که گذشته‌اش با زمانی که وارد فضای جبهه و  جنگ شد تفاوت داشت و فضای جبهه او را متحول کرد...
سرانجام او در پنجم مرداد ۱۳۶۷، در اسلام آباد غرب بر اثر درگیری توسط گروه‌های ضدانقلاب به نحو بسیار دلخراشی به شهادت رسید.
مزار او در بهشت زهرای تهران مأمن عاشقان و دوستداران شهداست.
🌸

🍎

*بخشی از وصیت‌نامه شهید سیدجلیل موسوی* 📝

بسم الله الرحمن الرحیم
«من مات بغیر وصیه مات میته الجاهلیه»
هرکس وصیت نکرده بمیرد، همانند مردم زمان جاهلیت پیش از اسلام مرده است.

 اینجانب سید جلیل موسوی اسماعیل‌پور
... دارای سه دختر می‌باشم و همسرم باردار می‌باشد...
 امیدوارم همسر عزیزم مرا ببخشد چون شما را خیلی رنجاندم آن طور که باید خدمت کنم برای شما و فرزندانم نتوانستم تا حق شما عزیزان را ادا نمایم. امیدوارم‌ ای همسر فداکارم! همانند حضرت زینب صبور و بردبار باشی و از سختی‌های روزگار و دشواری‌های زندگی نهراسی و دشمنان اسلام را شاد نکنی. مانند کوه استوار و مقاوم باشی و کودکانم را اول به خدا، دوم به تو می‌سپارم و امیدوارم که مرا حلال نمایی.
مرا ببخش‌ ای همسر خوب و دلسوزم همان طور که گفته‌ام بار‌ها به شما، من شهید می‌شوم و این راه را با اختیار انتخاب کرده‌ام و از تو می‌خواهم اگر مرا دوست داری به مادرم احترام بگذار و دل او را نرنجان؛ چون او تمام جوانی خود را با سختی و مشقت برای بزرگ شدن ما فدا کرد و من نتوانستم به او خدمت شایسته‌ای بکنم.
پس تو به خاطر من که همسر تو می‌باشم، به مادرم محبت کن. سعی کن در نزد او محبت کنی که به محبت تو لازم به سفارش نیست؛ اما می‌ترسم در اثر شیطنت بچه‌ها تو ناراحت بشوی و به آن‌ها تندی بکنی. سعی کن در نزد مادرم این عمل انجام نشود.
من از برادرانم انتظار دارم پیرو رهبر کبیر انقلاب باشند و راه شهیدان را ادامه دهند و با دشمن متجاوز بجنگند...

قربان شما، سید جلیل موسوی📝
🌸

ک عمر پای روضه ارباب آب شد
بهر امام، یاور پا در رکاب شد
آخر شبیه او شد و بی‌یار و بی‌سپاه
در قتلگاه عشق چو اکسیر ناب شد

✍🏻شاعر: ملیحه بلندیان
🍎🌸

نظرات (۱)

۲۹ مهر ۰۲ ، ۰۰:۰۰ باقر ذوالفقاری
روح بلند مرتبه این شهید عزیز و گرانقدر، همنشین روح اجداد طاهرش باشد.ان‌شاءالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی