شهید نادرقلی غفوری
📎
ما همه، شنیده بودیم، عاشق، بالاخره روزی، شبیه معشوق میشود!
او که همه دنیا و آخرتش میشود محبوبش، رنگ او را به خود میگیرد.
شنیده بودیم بالاخره غم فراق، طاقت عاشق دلباخته را طاق میکند؛ قفس تن، گنجایش او را تاب نمیآورد و جایش به شیرینی وصال بدل میشود.
همه اینها را شنیده بودیم... و امروز...
و شهید امروزمان عجیب بوی معشوق میدهد و عجیبتر اینکه، از کودکی، سرانجامِ خود را به چشم دیده، و در رؤیاهایش به آن پر و بال داده است.
و بالاخره در هنگامه نبرد تن به تن با دشمن، به وقت نماز، دست از مبارزه میشوید، با خاک مقدس جبهه تیمم میکند؛ نمازش را به پا میدارد؛ و پس از پیکاری شجاعانه و به درک واصل کردن نفرات دشمن، با اصابت تیری به سرش، آرام در خون خود میغلتد و با پیکری بیسر، گرسنه و تشنه، شبیه معشوق، به شهادت میرسد؛ و بدون غسل و کفن به آرامگاه ابدیاش که نه، به آغوش معشوقش میشتابد!
ما همه شنیده بودیم قصهی لیلی و مجنونها را...
اما، شنیدن کی بود مانند دیدن؟!...
⚜️⚜️⚜️
سپاس از دوست و یاور همیشه همراه گروه، لیلا غلامی عزیزم، بابت این آشنایی🌹