شهید محمد رضا دهقان امیری
حرف دل:
شرم دارم از اینکه بخواهم از تو بنویسم. قلمم ناتوان است و در برابر تو و شخصیت عظیمت، مقام والایت و افکار بلندت سر تعظیم فرود میآورد.
سالها بود در آرزوی چنین روزی در انتظار نشسته بودم تا آن نگاه معصومانه و پرمعنی را با شرح حال زندگیت پیوند بزنم و همراه با دوستان آسمانیم در سیروز سیشهید، میهمان لحظههای ناب بودنت باشم.
اما حالا میبینم که من کجا و حال همراهانم کجا؟! من کجا و معنویتی که این روز قدرمان را لبالب از حضور تو کرده کجا؟!
شنیده بودم دوست شهید رسول خلیلی بودهای. عکسهای زیادی از تو بر سر مزارش دیده بودم. ارادتت به او مثال زدنی بود. پدرش هم برای هردوی شما آرزوی شهادت کرده بود. و تو با رفاقت با او به آرزویت رسیدی. به آرزویی که از روز تولدت برایت رقم زده بودند.
از قدیم هم میگویند حلالزاده به دائیش میرود. چه زیبا اقتدا کردی به دائیهای شهیدت. و چه حسرت و اندوه غمباری، توشه امروز من شد.
ما اینجا گم شدهایم. ما اینجا در میان انبوهی از گناه و تیرگیها گم شدهایم.
ای شهید! ای که بر بلندای کمال انسانیت ایستادهای و ما روسیاهان را از آن بالا نظاره میکنی! ما را از دعاهای خاصهات بیبهره نگذار که در این وادی ظلمت دنیا سخت زمین گیریم.
نام و نام خانوادگی: *محمدرضا دهقانامیری*
تولد: ۱۳۷۴/۱/۲۶، تهران.
شهادت: ۱۳۹۴/۸/۲۱، حلب، سوریه.
گلزار شهید: امامزاده علیاکبر علیهالسلام چیذر، تهران